من چهار سال پیش مطلبی را در خصوص مهاجرت نوشتم که در روزنامه فرهیختگان به چاپ رسید. من هنوز کم و بیش به همان موضوعاتی که در این مطلب نوشته ام معتقدم .
معتقدم باید مهاجرت کرد تا فهمید هیچ کجا وطن نمی شود. تنها فرقی که زمان نگارش این مطلب با حال حاضر دارد این است که خوشبختانه گویا یک نانوایی سنگکی در سیدنی باز شده.
برای خواندن این مطلب می توانید لینک پایین را کلیک کنید
دریافت فایل : در حسرت خوردن یک لقمه سنگک
سلام اقای عظیمی. از مطالب شما استفاده می کنیم. من الان با ویزای چهار ساله موقت استرالیا هستم قبلا از مشاوره با شما نهایت استفاده را کردم. من یک سوال دارم چرا دولت استرالیا کوچکترین حمایتی از ویزای 489 نمی کنه عادی ترین امکانات کو کوچکترین چیز مثل مدیکر را از مهاجرای قانونی دریق می کنه در عوض امکانات همه جوره در اختیار دیگر هموطمان پناهنده قرار می ده. بنظر نهایت بی انصافی در حق ما انجام می دن. ما با مشکلات بسیاری در ریجن دست پنجه نرم می کنیم مثل بیکاری و نبودن کار تخصوصی که مدرک مهندسی برق باید اینجا کلینر بشیم تازه خدا را شکر می کنیم که کار کزوال داریم. حالا یک سال کار فول تایم دیگه پیشکش حقیقتا فشار روی من و دیگه دوستان با این نوع ویزا زیاده. بعدش هم معلوم نیست ما بتونیم پی ار بگیریم یا که نه.؟!!! یا بعد چهار سال باید برگردیم بدون هیچی
من با نظر شما کاملاً موافقم . کسانی که از طریق ویزای مهارتی به استرالیا می آیند ، زندگی اشان دستخوش تحولات بسیاری است و کمترین توجه از جانب سیستم به آنان صورت می گیرد. دلایل آن جای بحث اینجا نیست و مبحثی جدا را می طلبد. مطمئناً شما هم مثل من به رانندگان تاکسی برخورده اید که مدرک مهندسی دارند . به نظر شما یک مهندس می تواند بهتر تاکسی براند و یا یک فردی که دیپلم دارد ؟ سیستم به گونه ای طراحی شده که افراد با سوادی که از خارج به استرالیا می آیند به دلیل فشارهای روحی مجبور می شوند به کارهایی مشغول شوند که غیر مرتبط است و به همین طریق استرالیا از این افراد بهره می برد. به همین خاطر باید قوی باشید و سرسخت و مثل کوه استوار و همچون کرگدن پوست کلفت تا جایگاهی که برای آن به استرالیا آمده اید را کسب کنید . من معتقدم هر کسی که در ایران بتواند زندگی کند در هر کجای این دنیا اگر رها شود می تواند زندگی کند و جایگاهش را احراز کند. موفق باشید