توصیه هایی در خصوص مهاجرت به استرالیا

من این توصیه ها را در خصوص مهاجرت به استرالیا به مرور زمان در گروه تلگرامی موسسه شادا نوشتم که تجربه ها و دریافت های شخصی خودم از مهاجرت به استرالیاست . در درست و یا غلط بودن آنها  بحثی ندارم. اگر این توصیه ها را مفید یافتید می توانید از آن استفاده کنید و اگر با نظراتتان در تضاد بود، از  آن عبور کنید و یا اینکه نظراتتان را  در ذیل این مطلب منتشر کنید تا دیگران نیز از آن استفاده کنند.

توصیه اول:

لیستی از خوبی ها و بدی های مهاجرت به استرالیا برای خود تهیه کنید. این لیست  در ذهنتان نباشد، بلکه بر روی یک ورق کاغد بیاورید . تمامی چیزهایی را که با ترک کردن ایران از دست می دهید در این لیست بنویسید و تمامی چیزهایی را که فکر می کنید با مهاجرت به استرالیا  بدست می آورید فهرست کنید. به ” انگیزه هایتان”  و ” واقعی ” بودن  تک تک عناوینی که نوشته اید فکر کنید. مثلاٌ اگر نوشته اید ” دوری از پدر و مادر ” به این فکر کنید که چقدر در حال حاضر به آنها نزدیکید، چقدر از آنها دلجویی می کنید و آخرین باری که با پدر و مادرتان به پارک رفته اید کی بوده است ؟ یا اینکه نوشته اید ” بدست آوردن آزادی “، چقدر به این “آزادی” باور دارید و آیا در حال حاضر که در ایران هستید چقدر برای “آزادی” دیگران تلاش می کنید . آیا باور دارید که ” محدوده آزادی انسانها تا جایی است که محدوده آزادی دیگران شروع می شود.” خوبی ها و بدی های که نوشته اید را در کنار هم بگذارید و به یک جمع بندی کلی  برای مهاجرت به استرالیا برسید .

توصیه دوم:

اگر مردد هستید و نمی توانید برای مهاجرت به استرالیا تصمیم بگیرید با افراد صاحبنظر مشورت کنید. مبنای مهاجرتتان باید بر اساس عقل باشد و نه احساس. هیچگاه با کسی مشورت نکنید که به شما علقه احساسی دارد، چون ممکن است به شما مشاوره درست ندهد. مسلماً پدر و مادر چون دلشان برایتان تنگ می شود و منافع احساسی اشان با شما درگیر است مشاوران خوبی نیستند. خواهران و برادرانتان هم همینطور.  با دوستی که هر چقدر هم عاقل باشد اما به شما حسادت می ورزد مشاوره نکنید،  چون او ممکن است بدلیل اینکه خودش به هر دلیلی نتواند به استرالیا بیاید، به شما هم بگوید شما هم نمی توانید و معمولاً برای اینکه حرفشان را به کرسی بنشانند از دروازه احساستان وارد می شوند و ایرانیان هم که قربانشان باید رفت کوهی از احساس و معرفتند!

توصیه سوم:

هر کسی که می خواهد به استرالیا از طریق ویزاهای مهارتی مهاجرت کند باید از لحاظ فکری و بدنی خود را پیش از ورود به استرالیا آماده کند. این آمادگی را یکسال پیش از ورود به استرالیا در خود ایجاد کنید. اداره مهاجرت استرالیا  به هنگام بررسی پرونده اتان از شما و همراهانتان آزمایشات پزشکی می گیرد که اگر شرط سلامتی هر کدام از افراد پرونده احراز نشود، ویزای تمامی درخواست دهندگان براساس اصل  One fails all fail رد می شود. اما آزمایشات پزشکی یک طرف ، سخن من آمادگی فیزیکی است. ورزش شما را از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر مهاجران در سالهای اولیه مهاجرت شود می رهاند. حتماً  قبل از ورود به استرالیا یک ورزشی را به طور نیمه حرفه ای و جدی دنبال کنید. ورزشی که شما را به “عرق” بیندازد . بهتر است ورزشی باشد که با یک رقیب سر و کله می زنید، نه ورزش فردی.  یکساعت ورزش ذهن شما را از بسیاری مسائل مهاجرت دور نگه خواهد داشت و شما را آماده می کند تا با مشکلات احتمالی سالهای اولیه ورودتان به استرالیا  دست و پنجه نرم کنید.

توصیه چهارم:

بسیاری از ایرانیان تمایل دارند که به خارج از ایران و به ویژه به استرالیا مهاجرت کنند. اما اینکه شرایط مهاجرت را دارند چیزی است که به بررسی دقیق نیاز دارد.اگر تصمیم به مهاجرت گرفتید، اولین کاری که باید که انجام دهید این است که با یک مشاور رسمی مهاجرت در خصوص شرایطتتان صحبت کنید. در اینترنت اطلاعات زیادی هست اما توجه داشته باشید که قوانین مهاجرتی استرالیا به طور دائم در حال تغییر است و بسیاری از این اطلاعات در اینترنت به روز نیست و نمی تواند مبنای تصمیم گیری قرار گیرد. تلفن زدن به این و آن و گرفتن اطلاعات تلفنی دردی را دوا نمی کند و ممکن است در نهایت شما را سردرگم کند و وقتتان را تلف کند. در بسیاری از موارد نیاز به چندین ساعت بررسی دقیق است تا بتوان برآوردی واقعی از شانس مهاجرتتان به استرالیا ارائه داد و هیچ گاه تلفنی و بدون وقت قبلی نمی توان این اطلاعات را ارائه داد. وکلای رسمی استرالیا می توانند برای شما ” توصیه نامه ای ” را تهیه کنند که مثابه ” نقشه راه مهاجرت به استرالیا ” است و در این توصیه نامه تمامی اطلاعاتی که مربوط به آینده شماست آورده می شود و میزان شانس گرفتن ویزا بیان می شود. از پرداخت هزینه معقول برای گرفتن مشاوره نهراسید.

توصیه پنجم:

هیچ کس نمی تواند محل تولدش را انتخاب کند، اما محل زندگی اش را چرا. مهاجرت به استرالیا یک هوس نیست ، یک انتخاب است. انتخابی که محکوم به موفقیت است.

توصیه ششم:

برخی درعشقشان شکست خورده اند و یا با خانواده همسرشان مشکل دارند و یا در  سر کار با مدیرشان اختلاف پیدا کرده اند و یک شبه تصمیم می گیرند که مهاجرت کنند  و  یک هفته بعد ممکن است موضوع مهاجرت فراموششان شود، چون با خانواده همسرشان آشتی کردند یا رتبه شغلی گرفتند و یا دوست جدید پیدا کرده اند. مهاجرت یک انتخاب هوشمندانه است و نه راه حلی برای فرار از مشکلات افراد.

توصیه هفتم:

اگر بخواهید به استرالیا مهاجرت کنید باید پوستتان را کلفت کنید، غر نزنید و استرالیایی ها را بخاطر لهجه انگلیسی اشان ” چون شما لهجه آمریکایی حرف می زنید و می فهمید” مسخره نکنید . اگر فرضتان بر این است که ایران جای بهتری برای زندگی است و مهد تمدن دنیاست وایرانیان برترینتد و از این حرفها، دلیلی برای مهاجرت به استرالیا وجود ندارد. من عیناً همین توهماتی که ما درباره خودمان فکر می کنیم را از چینی ها ، ژاپنی ها و مصریها در استرالیا شنیده ام که آنان نیز فکر می کنند مهد تمدن بشریتند، اما نمی دانم چرا در استرالیا زندگی می کنند! عموم افراد اینجا “در حال حاضر زندگی” می کنند و دنبال آنچه که به معنای رایج زندگی در ایران است نیستند. در ایران عموم افراد شبیه به هم هستند ، دماغها عمل کرده، لاغر با ظاهری متمول اما در حقیقت، ممکن است آه در بساط نداشته باشند. برخی بدنبال این هستند بدون تلاش دری به تخته بخورد و پولی بی دردسر از آسمان وسط سفره اشان که درش کالباس و خیارشور، ماست و چیپس است ” به سلامتی ” بیفتد. من در استرالیا معنای “زندگی” را فهمیدم . اینجا آدمها ساده تر هستند، اما احمق نیستند. اینجا افراد همدیگر را به اسم کوچک صدا می زنند که شامل اساتید دانشگاه هم می شود. اینجا می توان روی حرف آدمها بیشتر حساب کرد و ” بله اشان ” بیشتر ” بله ” است . اینجا کسی کمتر قول الکی می دهد. اینجا رسم است که وقتی نخست وزیر استرالیا که بالاترین مقام رسمی مملکت است برای تماشای مسابقه راگبی می رود تماشاچیان او را هو می کنند . اگر دنبال “غر و فر ” هستید ایران بهترین جاست، اما اگر دنبال کیفیت زندگی هستید و دوست دارید هر هفته چند ساعت ماهیگیری کنید و ماهی های گرفته شده را فوراً با متر اندازه بزنید چون بر اساس قانون، باید از یک حدی بلندتر باشد و گرنه بچه ماهی محسوب می شود و آنرا باید به آب برگردانید به استرالیا مهاجرت کنید.

توصیه هشتم:

اگر می خواهید که در استرالیا زندگی موفقی داشته باشید ، فراموش کنید که در ایران چه بوده اید، چه داشته اید و چه می کردید . باید همه چیزتان را از صفر شروع کنید. باید همه چیزتان را از ابتدا اثبات کنید. به نظرم اگر در انتظار فرصت نشسته اید و آنرا به دست نمی آورید ، فرصت را برای خود ایجاد کنید. تو خود حجاب خودی، از میان برخیز

توصیه نهم:

در یک پروسه مهاجرت موفق ، عملاً دو بار به اصطلاح ” فرار مغزها ” صورت می گیرد: یکبار که از ایران به استرالیا مهاجرت می کنید و یکبار از جامعه ایرانی ساکن استرالیا فاصله می گیرید. هر دو حقیقتی تلخ است. زندگی در استرالیا را خودتان تجربه کنید. مسیر موفقیت هر فرد منحصر به فرد است . هر چقدر که دوستان و بستگان در استرالیا نداشته باشید و به آنان متکی نباشید و روی پای خود بایستید، درصد موفقیت اتان بیشتر است. پس از اینکه راهتان را سوا کردید و به تکامل زندگی مهاجرتی خود رسیدید، به اصل خود برگردید و هموطنانتان را یاری کنید مثل دکتر سمیعی و دیگران.

توصیه دهم :

اگر فکر می کنید که در استرالیا پول مفت به زمین ریخته، اشتباه می کنید. اگر نگاهتان ” کندن ” از سیستم استرالیاست به آمار نگاه کنید می بینید که استرالیایی ها یکی از پرکارترین ملیت ها روی زمین هستند. بی جهت نیست که ظرف مدت 350 سال  استرالیا جزو بهترین کشورها در دنیاست . اینجا کار کردن افتخار است و از زیر کار در رفتن بسیار بد.

توصیه یازدهم:

اگر دنبال زندگی لوکس و این حرفها هستید در ایران بمانید .

توصیه دوازدهم:

فرهنگ کار در استرالیا بسیار متفاوت از ایران است و اکثر ایرانیانی که به استرالیا مهاحرت می کنند در بدو ورودشان employable نیستند. عموماً کارفرمایان در استرالیا بدنبال افرادی هستند که کمترین نیاز به آموزش در حین کار داشته باشند و معمولاً معیارهای مهم اولیه ای که تعیین می کنند که به آن Essential Criteria می گویند باید صددرصد احراز شود وگرنه فرد نمی تواند شغلی بدست آورد. یکی از مهمترین کارهایی که یک مهاجر قبل از ورود به استرالیا می تواند انجام دهد به روز رساندن اطلاعات کاری رشته خود و دانستن نیازهای کارفرمایان در استرالیاست. این کار را می توانید با جستجو در گوگل و یا عضویت در گروههای مرتیط شغلی بدست آورید. سعی کنید یک نفر را که در رشته کاری خودتان در استرالیا مشغول به کار است پیدا کنید و از او بپرسید که در چه زمینه هایی باید دانش اتان را ارتقا بخشید . سوال در خصوص اینکه وضع کار در استرالیا چه گونه است . مشکلی حل نمی کند . کار در استرالیا زیاد است، اما آیا شما توانایی انجام کار مرتبط به رشته اتان را دارید ؟

توصیه سیزدهم:

به نظرم یکی از تفاوت های بارز فرهنگی زندگی در استرالیا و ایران در همین عبارت ” دست گیری” است. ما عموماً به دنبال این هستیم که کسی دستمان را بگیرد و تغییری در زندگی ما ایجاد کند که این طرز فکر مغایرت کامل با طرز تفکر غربی دارد.
من معتقدم که عموم ایرانیان دوست دارند ” کشف ” شوند، دوست دارند که کسی از در وارد شود و ” ارزش ها “، ” نبوغ” ، ” مهارت ها ” و زیباییهای بیرونی و درونی آنان را مثل یک زیرخاکی پیدا کند. این در انتظار نشستن، نوعی نگرش منفعلانه به زندگی است و بدرد ایران می خورد که آدم های صبور ، سر به زیر و آرام را می پسندد. بیشتر مشکلات ما در استرالیا از همین دیدگاه اشتباه است.

توصیه چهاردهم:

آمار طلاق بین ایرانیان پس از مهاجرت به خارج از کشور بسیار بالاست. زن و شوهر باید همدل و همراه باشند و توافق برای زندگی در خارج از کشور را داشته باشند و هر دو بدانند مسئولیت یکسانی در قبال خانواده دارند. اگر فکر می کنید که مهاجرت به استرالیا مفری برای حل مشکلات خانوادگی اتان است که باعث و بانی اش بستگانتان است ، قدم گذاشتن در این مسیر کمکی به حل مشکلاتتان نمی کند و اوضاعتان بدتر خواهد شد. مشکلاتتان را در ایران حل کنید، بعد مهاجرت کنید.

توصیه پانزدهم:

در سالهای اولیه مهاجرت فقط مشاهده کنید و یاد بگیرید. انرژی اتان را برای نقد سیستم هدر ندهید. هروقتی که فکر کنید که سیستم ایراد دارد، اگر حالش را داشته باشید و بروید تحقیق کنید می بینید که سیستم چندین پروسه جلوتر از شما را دیده که به عقلتان نمی رسیده. یادتان باشد که شما به دانشگاه مادام العمر یادگیری قدم گذاشته اید. برخلاف اینکه در ایران مثلاً از چند صد متری از ظاهر یک فرد می توانید قریب به 70 درصد از روحیاتش پی ببرید، در استرالیا همچنین خبری نیست و هیچ چیزی از شکل و شمایل 160 ملیت مختلف نخواهید فهمید. به ایرانی هایی هم بر می خورید که هیچوقت مثالشان را ندیده اید و فکر می کنید که از کره دیگری به استرالیا پا گذاشته اند. سالها طول می کشد که با دیدن افراد بتوانید در خصوص روحیات و خلقیاتشان به طور نصفه و نیمه قضاوتی درست داشته باشید.آنوقت به این شعر مولانا می رسید که همدلی از همزبانی بهتر است.

توصیه شانزدهم:

راحتترین راه برای رسیدن به مهاجرت به استرالیا راه مستقیم و قانونی است. ممکن است در ابتدا فردی به خاطر زرنگی های خاصی که با ایرانی عجین شده، از طریق دور زدن سیستم پیشرفت کند اما مسلماً در اواسط کار به بن بست بر می خورد و شاید دیگر نتواند از نو شروع کند. پس از مهاجرت به استرالیا باید قدم به قدم جلو رفت و برنامه داشت. باید دقیق فکر کرد که چه هدفی را می خواهیم به دست بیاوریم و برای رسیدن به آن هدف چقدر توانایی داریم. وقتی که تصمیم گرفتیم و با خردمندان مشورت کردیم و سپس هدفمان را مشخص کردیم ، دیگر نباید تردید کنیم و برای رسیدن به هدفمان باید گام بر داریم .

توصیه هفدهم:

اگر شما در ایران در رشته کاری خود موفق نباشید، شانس اینکه در استرالیا زندگی موفقیت آمیزی داشته باشید زیاد نیست. انسانهای موفق، صرفنظر از اینکه در چه شرایطی زندگی می کنند، موفق هستند چون شرایط زندگی موفقیت آمیز را برای خود خلق می کنند. سنجش میزان موفقیت افراد، موضوعی شخصی است و به احساس رضایت مندی خودتان به عملکردتان باز می گردد. به عبارت دیگر، مهم نیست که دیگران چه نظری در خصوص میزان موفقیت شما دارند، مهم آن است که خودتان عملکردتان را مثبت و موفقیت آمیز بدانید و به ” بودن ” خود افتخار کنید.

توصیه هجدهم:

انسان اگر بخواهد، می تواند سرنوشتش را تغییر دهد.

توصیه نوزدهم:

کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده اند، وقتی فرشتگان جانشان را می گیرند ، می گویند: «در چه حال بودید؟» پاسخ می دهند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» می گویند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است ، و دوزخ بد سرانجامی است. سوره نسا آیه 97 ترجمه استاد مهدی فولادوند

توصیه بیستم:

اگر فکر می کنید که تا ۳۰ سال آینده ایران از روی گسل زلزله خارج میشه و استحکام ساختمان های ایران به مثابه استحکام ساختمان ها در ژاپن میشه، اونوقت به استرالیا مهاجرت نکنید.

توصیه بیست و یکم:

هر ساله گزارشی توسط سازمان ملل تحت عنوان ” گزارش شادی جهانی” منتشر می شود که به ترتیب فهرستی از شادترین مردم کشورهای جهان را منتشر می کند. بر اساس این گزارش، در سال 2017 کشور استرالیا در جایگاه نهمین شادترین کشور در جهان ایستاده است و ایران در جایگاه 108 کشور. انتخاب برای مهاجرت با شماست.

توصیه بیست و دوم:

تحقیق کردن در خصوص یک موضوع یک مهارت محسوب می شود و مهارتی اکتسابی است مثل یادگیری نجاری . کسانی که می خواهند به استرالیا مهاجرت کنند باید مهارتهای تحقیقاتی را در خود پرورش دهند، چون ربط مستقیم به موفقیتشان دارد. گاهی اوقات در آگهی های استخدام در استرالیا نیز می بینید که کارفرما فردی را می خواهد که مهارتهای تحقیقاتی داشته باشد و بتواند گلیم خودش را از آب بکشد. اولین کاری که باید برای پرورش این مهارت انجام دهید “جستجو ” است . مثلاً برای مهاجرت به استرالیا، باید قبل از هر بیان هر سئوالی ، ” جستجو” کنید و به مطالبی که مربوط به کلید واژه مورد نظرتان دسترسی پیدا کنید و آنها را بخوانید. شما باید توانایی اینکه بتوانید به طور مستقل زندگی کنید و مسائلتان را به طور فردی در استرالیا حل کنید و تصمیم گیریهای درستی در زندگی جدیدتان اتخاذ کنید در خود پرورش دهید. یادتان باشد که شما تنها فردی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید و بیشترین آسیبی که مهاجرین تازه وارد به استرالیا می خورند، تکیه بر اطلاعات دست دوم و شنیداری است. موضوعات مورد علاقه اتان را در موتورهای جستجو گر بگردید و اطلاعات مختلف را کنار هم بگذارید و در نها یت به جمع بندی برسید. یکی از روشهای تحقیق، پرسیدن از دیگران است اما تنها به آن بسنده نکنید. پرورش مهارتهای ” تحقیقاتی ” زمان بر است و باید خسته نشوید و از مغزتان کمک بگیرید و فعالانه از آن کار بکشید.

توصیه بیست و سوم:

اگر در خصوص مزایای مهاجرت می خواهید بدانید، کتاب هجرت و تمدن دکتر شریعتی را بخوانید که تا حدی تکلیفتان را مشخص می کند و نوری به تاریکی ذهنتان می اندازد.

توصیه بیست و چهارم:

اگر می خواهید که در استرالیا موفق باشید. باید ابتدائاٌ مسئول زندگی خودتان باشید. باید راساٌ مسئولیت اشتباهاتتان را بپذیرید. باید بدانید که هیچ کس به جز شما نمی تواند سرنوشت زندگی اش را تغییر دهد. هیچکس به غیر از شما نمی تواند به شما کمکی کند. اینجا عرصه رقابت است، هر که بهتر صحبت کند و بهتر مهارت های خود را ” بفروشد” موفق است. شما پنجاه سال هم در خانه بنشینید تا کسی از در بیاید و ” دستتان ” را بگیرد، بیهوده نشسته اید.

توصیه آخر:

همیشه یک چیزهایی هست که می توان به آنان اندیشید، اما نمی توان آنان را نوشت، نمی شود آن را به کسی گفت .

همیشه صندوقچه ای پنهان در درون آدمیان است. در آن پیچاپیچ لایه های تفکر آدمی، چیزهایی هست که فقط خودت می دانی و خالقت…آیا می توان به آن مرز آزادی رسید، که نه مانعی ، نه حصاری ، نه مصلحتی، نه ترس از رسوایی، نه ترس از جدایی ، این خودسانسوری را بین ببرد، و رها سازد آن ناگفتنی ها را …..

از قضاوت کردن درباره مردم هراسان باشید.. چون تا راز آن صندوقچه اسرار شان را ندانید، نمیدانید چرا اینگونه کرده اند، چرا اینگونه گفته اند، چرا اینگونه اند.