اعطای ویزای والدین پس از 12 سال

من معمولا ویزاهایی را که برای آدما می گیرم منتشر نمی کنم . اما نتونستم از این یکی بگذارم.

من برای این ویزا،  سپتامبر 2011 درخواست دادم که به تاریخ شمسی  می شه شهریور 1390 و  در نهایت اکتبر 2023 که به تاریخ خودمون میشه مهر 1402 بالاخره ویزای اقامت دائم  را دادند.  کل پروسه 12 سال طول کشید .

ویزا،  ویزای والدین بود که واقعا چقدر باعث خوشحالی یک مادر هستش که به استرالیا میاد و در کنار فرزندش زندگی میکنه.

یکسری چیزهای استرالیا مسخره هستش و یکیشون فرآیند بررسی یکسری ویزاها هست که حتی گاهی اوقات 30 سال هم طول میشه. اینها دلایلی داره که نمی خوام وارد بحث بشم.

من حقیقتا بابت گرفتن این ویزا خیلی خوشحالم  که یک کاری را که مسولیتش را سالهای گذشته قبول کردم تو در نهایت تونستم به سرانجام مثبت برسونم اما بعید میدونم که بتونم مسئولیت ویزای والدین جدیدی را  قبول کنم چون اصلا دیگه معلوم نیست که بهنگام صدور ویزا زنده باشم.

بخشنامه ۱۰۰ و آغاز عصر طلایی مهاجرت به استرالیا

در ماههای گذشته شاهد افزایش معنادار ارسال دعوتنامه از جانب دولتهای ایالتی و همچنین اداره مهاجرت استرالیا برای متقاضیان ویزاهای مهارتی  بودیم که این حجم دعوتنامه در نوع خود کم نظیر بوده است .

و حالا وزیر مهاجرت استرالیا بخشنامه ای را منتشر کرده که بنظر می رسد عصر طلایی مهاجرت به استرالیا برای متقاضیان ویزاهای مهارتی آغاز شده است.

این بخشنامه مهم که سرنوشت بسیاری از متقاضیان ویزای مهارتی استرالیا را تا چند سال آینده مشخص می کند در  تاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۲۲ برابر با ۶ آبان سال ۱۴۰۱ صادر شده است .

 با توجه به صدور بخشنامه شماره ۱۰۰ وزیر مهاجرت،‌ روند دعوت از متقاضیان برای درخواست ویزا ،‌ روند بررسی پرونده ها و همچنین صدور ویزاها شتاب بیشتری خواهد گرفت.

برخی نکات مهم  بخشنامه شماره ۱۰۰ وزیر مهاجرت استرالیا در خصوص بررسی پرونده های مرتبط با ویزاهای مهارتی در ذیل می آید:

  • اولویت بررسی پرونده ها  با مشاغل مرتبط با بخش بهداشت و بخش  آموزش،‌ همچون مشاغل معلمی است.
  • اولویت بررسی با آندسته ازپرونده های ویزاهای مهارتی  است که یا  در حال ارسال ،‌ یا اینکه ارسال شده است .
  • هدف دولت ، بررسی سریع پرونده ها در  جهت کمک به صاحبان مشاغل کوچک برای استخدام کارگران است
  • اولویت بررسی پرونده های متقاضیان  بر رسیدگی به درخواست هایی تمرکز دارد  که متقاضیان ویزا در خارج از کشور استرالیا زندگی  کنند  و درخواست ویزاهای دائم مهارتی و ویزاهای موقت داده باشند.

برای مشاهده و دانلود بخشنامه ۱۰۰ وزیر مهاجرت استرالیا می توانید اینجا را کلیک کنید.

برای دیدن ویزاهایی که این بخشنامه بر آنها تاثیر می گذارد و همچنین کد مشاغل مرتبط با این بخشنامه که اولویت بررسی دارند می توانید اینجا را کلیک کنید.

عشق من فوجی

روز جمعه بود و ساعت حدود ۳ بعدازظهر. خوشحال بودم که  ۹۵ درصد از کار انجام شده و فقط چند تا فتوکپی باقی مونده بود که همه چیز به هم ریخت .

چند وقتی بود که پیغام میداد اما بهش بی توجهی میکردم . خیالم راحت بود که چند سال پیش همه جوهرهای رنگ و وارنگش رو خریده بودم و  برای روز مبادا کنار گذاشته بودم. اما زهی خیال باطل.

رفتم با اوقات تلخی، جعبه مقوایی بزرگ رو از زیر یکسری خرت و پرت های دیگه کشیدم بیرون و گذاشتم روی میز و درش رو باز کردم، اما اون چیزی که می خواستم توش نبود.

تازه فهمیدم  پیغامی که می داد مربوط به Drum Cartridge بود نه Toner Cartridge و این دو تا با هم فرق می کنه. ‌اولی کارتریج استوانه ای هستش و دومی کارتریج جوهر.  سه تا از چهارتاش  هم بی انصاف با همدیگه یکجا باید تعویض می شدن.

بازم یک چیز زورکی تو استرالیا یاد گرفته بودم . آدم وقتی یک چیزی رو با  تجربه کردن در زندگی یاد بگیره محاله که یادش بره. مخصوصا‌ جایی که یکهو ضربه فنی شده باشه.

فوجی زیراکس

من پرینتر رنگی “فوجی زیراکس “ دفتر رو با پول اولین حق الزحمه ای که بابت وکالت یک پرونده به حسابم واریز شده بود خریدم. دست دوم بود که علی به من فروخت.

 قیمت نوش اونموقع  تو بازار ۱۵ هزار دلار بود و فکر کنم حدود ۲ هزار و پانصد دلار خریدمش. با این پول میشه تو استرالیا ماشین هم خرید!

خدا بیامرز آلن روزی که فهمید من چه پول هنگفتی بابت این پرینتر دادم داشت از تعجب شاخ در می آورد. اما سالهای بعد وقتی سرعت  کپی کردنش رو دید و اینکه ۶۰ صفحه رو مثل “هُلو” تو یک دقیقه اسکن  و ایمیل میکنه بهم گفت که  چه کار درستی انجام دادم و با اون لهجه استرالیایی اش  تاکید کرد It was a good investment in the business mate

هیچ وقت این پرینتر من رو دق نداد و الان هم که این بلا رو سرم آورد ، محترمانه یکی دو ماهی بود که پیغام می داد​​ که بدادش برسم. با همه حال گیری که عصر جمعه بسرم آورد من هنوز عاشقشم.

رفتم دفترچه راهنمای پرینتر رو نگاه کردم و بعدش چند تا فیلم آموزشی هم که فوجی زیراکس رو یوتیوب گذاشته بود دیدم تا ببینم این کارتریج ها استوانه ای جاشون کجاست.

هدفم این بود که شاید با عوض کردن الکی  کارتریج ها دستگاه رو گول بزنم و این چند تا فتوکپی آخر را بگیرم و کار این پرونده را تموم کنم و بعد راه بیفتم برم خونه با خیال راحت استراحت کنم و تعطیلات آخر هفته رو با بچه ها بگذرونم و آموزش پینگ پنگ رو که باهاشون تو خونه شروع کردم ادامه بدم.

کاری که توی این ده دوازده سال کمتر اتفاق افتاده.

 کارتریج  ها رو درآوردم و چند تا فوتِ قل هو اللهی توش کردم و جا زدم  و پرینتر رو روشن کردم اما پیغام call for service  بازم سر و کله اش سبز شد . ژاپنی ها زرنگتر از این بودن که بشه یک ایرانی گولشون بزنه.

ساعت شده بود ۴. رفتم توی Ebay  سراغ  کارتریج ها گشتم.  یکی داشتشون که دونه ای ۱۵۰  دلار میفروخت که  ۴ تاش میشد ۶۰۰ دلار . اما خب اگه می خریدم چند روز طول می کشید که تحویل بدن.

زنگ زدم به علی فروشنده پرینتر،  وقتی گوشی رو برداشت خیلی خوشحال شدم. بهش گفتم که پرینترم کارتریج استوانه ای می خواد.  باورش نمیشد که هنوز پرینتر رو ده دوازده ساله دارم گفت این مدل سالهاست که از رده خارج شده  و تا حالا حداقل ۲۰ هزار صفحه پرینت گرفتم که به این روز افتاده.

 علی اصالتا اهل ترکیه هست و از آلمان به استرالیا مهاجرت کرده . یک بچه ناب به تمام معنا.

علی سیستمش رو چک کرد و با خوشحالی گفت که چهار تا کارتریج  از قدیم براش مونده و دونه ای ۲۵۰  دلار می فروشه و  ۱۲۰  دلار هم میگیره که بیاد عوضش کنه .

 بهش گفتم که ۱۵۰ دلار تو Ebay  پیدا کردم  و دوست دارم که خیرم به اون برسه . خودشم رفت تو Ebay  نگاه کرد  و قبول کرد که همین قیمت به من بده.

بعد گفتش که اگه الان نفروشه هیچ وقت دیگه نمیتونه بفروشه چون بعید می دونه که کسی این پرینتر را داشته باشه. صداقتش به دلم نشست.

قرار شد دوشنبه بیاد برای تعویض کارتریج . قبول کردم . دفتر رو بستم و رفتم خونه.

درگیری

شام که خوردم یک خرده با بچه ها سر و کله زدم و  بعد لپ تاپم را آوردم و پام رو کاناپه دراز کردم و رفتم تو فیس بوک که یکهو چشمم به یک مطلبی  راجع به تغییرات جدیدی که توی ویزای والدین بخاطر کرونا بوجود اومده افتاد.

یک دفعه ذهنم درگیر شد و یاد پرونده ویزای مادری افتادم که باید تا ۱۱ روز دیگه ارسال می کردم چون ویزاش منقضی می شد. اگر این تغییرات شامل حالش می شد نیاز به پرداخت  ۵۰۰۰  دلار هزینه ویزا نبود و یک ویزایی می تونست بگیره که حضورش در استرالیا دایمی می شد.

نفعی برای من نداشت ، اما ۵۰۰۰ دلار منفعت اون بود.

رفتم یکسری قوانین و مقررات مربوطه رو مجدداً مرور کردم و خوندم . دیدم امید زیادی برای موفقیت هستش .. اما درخواست باید پستی به اداره مهاجرت ارسال بشه. بدبختی شنبه ها دفاتر  پستی تا نصفه روز باز هستش و شوربختانه پرینتر با وفای من  پس از دوازده سال کار بی منت  برای اولین بار از کار ایستاده بود.

 ساعت ۹ شب بود که  به محسن دوستم زنگ زدم تا بهش بگم پرینترش رو  میخوام قرض بگیرم. اون هم مثل اکثر اوقات گوشی رو برنداشت.

 یک کم از این طرف و اون طرف مطالب را جمع آوری کردم و بازم تحقیق کردم دیدم واقعا باید این کار را انجام بدم و باید از خیر تعطیلی روز شنبه بگذرم.

مخم از حجم اطلاعاتی که در آمد و رفت بود به  اندازه یک قابلمه شده بود و در غلیان.  ساعت شد دوازه و  نیم شب  و از فرط خستگی رفتم خوابیدم.

جن زده

صبح ساعت ۵ از خواب بلند شدم . لقمه ای به دندون کشیدم و مثل جن زده ها کله صبح رفتم دفتر. اولین کار روشن کردن پرینتر بود. میدونم توقع احمقانه ای بود اما امیدوارم بودم که پیام   Call for Service   نیاد بالا. ای ژاپنی های ناقلا!

تا ساعت ۸ و نیم‌ لایحه  را نوشتم و بندهای قانونی  را درش آوردم  و همه چیز آماده پرینت کردن و متعاقباً پست کردن به اداره مهاجرت … از شدت فشار کار و کمبود وقت سردرد گرفته بودم .. با وسواسی که دارم چندین بار همه مطالب رو بالا و پایین کردم…  همه چیز عالی بود و دقیقاً مطابق میلم شده بود. کلاً‌ شده بود  ۲۴ صفحه.

ساعت ۹ صبح  به علی تعمیرکار پرینتر زنگ زدم. میدونم شنبه زنگ زدن کار درستی نبود ولی چه میشد کرد . گوشی رو بر نداشت . براش پیام فرستادم که من دفترم اگه دوست داشت می تونه بیاد پرینتر را درست کنه . هیچ جوابی نیامد . توقعی هم نداشتم.

یکدفعه تلفن زنگ زد و پشت خط محسن بود. بارقه امید بر دلم نشست . پیش خودم گفتم خدا کمک رو رسوند . محسن گفت که از من میس کال داشته ..  با طعنه گفتم : “ یکبار در عمرمون باهات کار داشتیم  و پرینترت را می خواستیم که تو هم گوشی را برنداشتی“. محسن گفت “تو که میدونی پرینتر دارم میومدی خونه می گرفتی “.

حرفش حساب بود . محسن از اون بچه های درجه یک هست  و با معرفت .. با جوابی که داد فهمیدم که من  یک کم غربی شدم و اون همچنان شرقی باقی مونده … چون داشت میگفت در خونه اش همیشه به روم بازه و اجازه گرفتن نمیخواد.

به محسن ماجرا را گفتم و قرار شد خواهرش پرینتر را به خونه امون تحویل بده . زنگ زدم به همسرم داستان را گفتم و ازش خواستم که پرینتر را راه بیندازه و به من نتیجه رو خبر بده .

ابر و ماه و فلک همه دست به دست هم شده بودند تا ما ۲۴ صفحه فرم و مستندات برای موکلی که روحش از ماجرا هم خبر نداره پرینت بگیریم.

 تمامی فایلها را به ایمیل ضمیمه کردم تا برای خانمم ایمیل کنم.  یک نسخه هم محض احتیاط بر روی “یو اس بی ” ریختم و ذخیره کردم.

خانمم زنگ زد و گفت پرینتر جوهر نداره،‌ انگار آب سردی بود که روی من ریخته بودند. اسم پرینتر  Epson XP 442 بود گفت  برم براش جوهر بخرم

 داشتم دیوونه میشدم و به مرز جنون رسیده بودم. دفتر ما توی یک ساختمان تجاریه که حدود ۵۰ تا شرکت درش هستند  اما شنبه بود و همه تعطیل بودن.

رفتم توی هر طبقه به امید اینکه یکی باز باشه و ازش خواهش کنم که یکسری پرینت بگیره اما باورکردنی نبود و هیچ کس باز نبود . اومدم بیرون ساختمون عین دزدها  مغازه ها را برانداز می کردم اما همه تعطیل بودند . این کرونا لعنتی همه کسب و کارها را تو استرالیا به تعطیلی کشونده بود.

بعضی وقتا تو زندگی یکسری آدما بین ما وجود دارند که یک گوشه ای هستند  بدون شیله و پیله و بی ادعا بهت دارن خدمت می کنند و ما به کار با ارزشی که برای زندگی ما انجام میدن  بی توجهیم و این فوجی زیراکس خوشگل من داشت این درس را به من می داد .

 باید راه چاره ای پیدا می کردم چون باید این مدارک را  می فرستادم و تا ساعت ۱۲ هم بیشتر فرصت نداشتم . سوار ماشین شدم و به سمت Officeworks  راه افتادم . میدونستم که توی این ایام فعالیت آنچنانی ندارند اما چه میشد کرد.

رسیدم  دم Officeworks  یک خانمی جلوتر از من بود و اونم می خواست جوهر پرینتر بخره . فروشنده داشت بهش توضیح میداد که توی این ایام کرونا همه سفارش ها باید آن لاین صورت بگیره و فقط می تونن جنس را دم در تحویل بگیرن و  الان هم مشغول سفارش های دیگه هستند و یکی دو ساعت طول می کشه که سفارشش رو تحویل بده و من همه داستان را شنیدم.

 نوبت به من که رسید یو اس بی را از جیبم درآوردم و  ازش خواستم تا برام پرینت بگیره  و فروشنده هم گفت که خدمات پرینت بخاطر کرونا تعطیله ولی اگر بخوام میتونم برم شعبه  “کاسل هیل ” اونجا انجام میدن.

ساعت ده و چهل دقیقه شده بود . توی گوگل مپ زدم دیدم ۱۵ دقیقه فاصله  تا  شعبه “کاسل هیل” هست و  بسرعت براه افتادم .

هیچ وقت به این اندازه خوشحال نشده بودم که میتونستم وارد یک مغازه بشم . از یک دختر خانمی فروشنده که خوشروی اش از زیر ماسکش پیدا بود بخش پرینت را پرسیدم و سمت چپش را نشانم داد .

در صف پرینت ایستادم  دو نفر جلوتر از من بودند . به ساعت نگاه کردم نزدیک به ساعت ۱۱ بود . به موکلم زنگ زدم و گفتم ساعت یازده و نیم  جلوی پستخانه نزدیک منزلش باشه که باید فرمی را امضا کنه .

دختری که به نظر اصالتاً ژاپنی می آمد “یو اس بی” را از من گرفت و سوال کرد پرینت رنگی می خوام یا سیاه و سفید . گفتم پرینت رنگی. حالا که حق انتخاب داشتم می خواستم بهترین را انتخاب کنم. گفت ورقه ای ۶۰ سنت است و قبول کردم.

 به برگ برگ کاغذها که از پرینتر در میومد زل می زدم درست مثل قحطی زده ها که به غذا نگاه می کنن و در نهایت برگه ها را بدستم داد و من هم  بیش از ۱۴ دلار هزینه پرینت را پرداخت کردم .

به اداره پست که رسیدم ساعت ۱۱:۴۰ بود. موکلم منتظرم بود . یک صفحه را به او نشان دادم و ازش خواستم که اینجا را امضا کند . با طعنه گفت که کار شماها فقط فرم پرکردن است و کار ما فرم امضا کردن.

 با لبخندی ازش تشکر کردم که برای امضا کردن آمده و خداحافظی کرد و رفت.

مامور اداره پست‌ وقتی که قبض پست پیشتاز ۱۵ دلاری را به من داد، ساعت ۵ دقیقه به ۱۲ ظهر بود.

در راه برگشت به خانه تلفنم زنگ زد ، ‌علی بود . عذری خواهی کرد که تلفن را صبح جواب نداده . گفت می تواند که امروز بیاید و پرینتر را درست کند . یاد پرونده جمعه افتادم که ناتمام مانده بود. ساعت یک و نیم با هم قرار گذشتیم  که در دفتر باشد و عشقم را درست کند.

 سر ماشین را از سمت خانه به سمت دفتر برگرداندم و داشتم به چگونگی خودالتیامی زخمِ حرفِ موکلم که مثل خنجری بر دلم نشسته بود فکر می کردم .

بعد گوشه ای ماشین را پارک کردم و کارتریج جوهر  Epson XP 442  را برای پرینتر محسن،‌ آنلاین سفارش دادم.

نکاتی در خصوص مدت زمان بررسی درخواست ویزای استرالیا

بسیاری از متقاضیان ویزای استرالیا پس از پرداخت هزینه ویزا و ارسال پرونده  مهمترین سئوالی که می پرسند این است که چه زمانی نتیجه درخواست ویزا مشخص می شود و یا  به بیانی ساده تر چه زمانی ویزای استرالیا  را “می گیرند“.

 باید در نظر داشت که درخواست برای ویزای هر کشوری، چه ویزای دائم و چه ویزای موقت ، حقی طلب کردنی نیست بلکه  حقی اعطایی است و این موضوع برای ویزاهای استرالیا نیز صادق است.

به طور معمول اگر فرد در داخل خاک استرالیا برای ویزایی درخواست دهد و حق اعطایی داده نشود، قوانین مهاجرت استرالیا کانالی را مشخص کرده اند که  برای بسیاری از ویزاها متقاضی می تواند به دادگاههای تجدیدنظر مراجعه کند و درخواست بازبینی مجدد پرونده را نماید اما چنانچه فرد در خارج از خاک استرالیا باشد در اکثر موارد همچنین گزینه ای وجود ندارد و باید فرد برای درخواست مجدد ویزا اقدام کند و همه چیز را از نو شروع کند.

شروط قانونگذار

متقاضیان برای دریافت ویزای استرالیا  بر اساس شروطی که قانونگذار مشخص کرده  برای ویزا درخواست می دهند و فقط  زمانی ویزای فردی اعطا می شود که  شرایط مشخص شده در قانون احراز شده باشد .

برای ویزاهای دائم استرالیا  همچون ویزاهای مهارتی و یا ویزاهای تجاری چندین شروط اساسی وجود دارد که احراز آن شروط خارج از اختیارات مسئول مستقیم پرونده است و معمولاً  سازمانهای دیگر برای احراز آن شروط  باید نظر بدهند و دخیل هستند.

مثلاً برای ویزاهای تجاری و یا مهارتی حتماً باید:

  • فرد متقاضی از سلامت جسمی برخوردار باشد.
  • وزیر امور خارجه استرالیا  حضور فرد را در خاک استرالیا مغایر با منافع عمومی و سیاست های خارجی استرالیا نداند.
  • پلیس اینترپل به دنبال فرد نباشد.
  • وزیر امورخارجه استرالیا حضور فرد را در استرالیا مرتبط با توسعه سلاحهای کشتار جمعی نداند.
  • اطلاعات ارسال شده  توسط متقاضی ویزا جعلی و دروغین نباشد.
  • ارگانهای امنیتی استرالیا حضور فرد را ریسکی برای جامعه ندانند و زندگی عمومی مردم به مخاطره نیفتد.
  • مثلاً اگر فرزندی به همراه ناپدری یا نامادری خود برای ویزا درخواست داده است مشکلی برای خروج از کشور نداشته باشد و قوانین کشور اجازه  خروج به فرزند را بدهند.
  • و یا اینکه اگر فرد قبلاً از استرالیا دیپورت شده باشد،  ممنوعیتی برای ورود مجدد به استرالیا نداشته باشد.

 باید در نظر داشت که هیچ کسی نمی تواند گرفتن هیچ ویزایی را گارانتی کند چون هیچگونه کنترلی  بر روی کل فرآیند بررسی پرونده ندارد و اگر کسی گرفتن ویزا را تضمین کرد  باید از وی برحذر بود و دوری جست.

زمان بررسی پرونده ها

اداره مهاجرت استرالیا  لینکی را بر روی وب سایت خود گذاشته است که افراد می توانند مدت زمان بررسی پرونده  را بر اساس ویزاهای مختلف ملاحظه کنند .

بر روی این لینک زمان بررسی ویزاهای استرالیا کلیک کنید تا از زمان تقریبی اعلام نتیجه نهایی پرونده خود مطلع شوید.

باید در نظر داشته باشید که این زمانها تقریبی است و هیچ چیز به صورت قطع و یقین نیست. بر اساس شرایط فرد، ممکن است که کسی سریعتر پرونده اش بررسی شود و فردی دیرتر. چون باید سازمانهای مختلف با اعطای ویزا به فرد موافق باشند.

این بدین معناست که :

  • اداره امور خارجه استرالیا که  ارگانی متفاوت از اداره امور مهاجرت استرالیاست باید اعلام کند که منعی برای اعطای ویزا به فرد متقاضی وجود ندارد.
  • اداره امنیت استرالیا باید اعلام کند که حضور فرد در استرالیا مغایر با منافع عمومی نیست و امنیت استرالیا را مختل نمی کند.
  • اوضاع جسمی فرد به گونه ای است که سلامت جامعه را به خطر نمی اندازد و یا اینکه درمان بیماری های فرد هزینه گزافی  بر دوش عموم مردم  استرالیا که  مهمترین تامین کننده منابع مالی سیستم درمان جامعه  هستند نمی گذارد.
  • در این میان تشابه اسمی فرد متقاضی ویزا  با مثلاً یکی از   اعضای گروههای  تروریستی شناخته شده وجود ندارد  و یا مثلاً  رشته  تحصیلی دانشگاهی  متقاضی ویزا  در علوم خاصی  نباشد  که ممکن است امنیت جامعه را مختل کند.
  • در صورتی که مسئول پرونده در خصوص مدرکی شک کند که مثلاً امضایی جعلی است و غیره ، اداره ای وجود دارد که در خصوص جعل اسناد نظر می دهد و این پروسه ممکن است زمانبر باشد و مسئول پرونده باید مطمئن شود که مدارک جعلی نیست.

 گاه اظهارنظر  ادارات  ماهها به طول می کشد و در نتیجه مدت زمان پرونده می تواند متفاوت باشد و ممکن است دو فرد که در یک زمان برای ویزای یکسانی درخواست کرده اند با چندین ماه فاصله و چه بسا با یک سال فاصله نتیجه درخواست ویزایشان مشخص شود.

عوامل دیگر

یک عامل دیگری که می تواند در زمان بررسی پرونده ها دخیل باشد میزان تعیین شده  سقف سالانه مهاجر به استرالیاست و اداره مهاجرت نمی تواند از سقف تعیین شده که توسط دولت برنامه ریزی و اعلام می شود عدول کند و ویزای بیشتری بدهد. به همین دلیل  متقاضی باید صبر کند تا در سال مالی جدید نتیجه درخواست ویزایش مشخص شود.

اخیراً عامل دیگری همچون بروز کرونا  نیز سبب شده که  بررسی پرونده ها با تاخیر بیشتری صورت بگیرد. سقف ورود مهاجرین به کشور استرالیا با توجه به شیوع کرونا به طور موقت محدود شده است و تا زمان مهار کرونا،  در کل اوضاع دنیا منجمله استرالیا بسیار غیر قابل پیشبینی است.

نکته مهمی که باید توجه داشت این است که نباید فکر کرد که پرونده  ویزا دارد در یک گوشه ای خاک  می خورد و با تلفنهای مکرر و یا ارسال  ایمیل های متوالی می توان  تسریعی در این فرآیند ایجاد کرد. تجربه نشان داده است که ارسال مکاتبات برای تسریع پرونده معمولاً به جز اتلاف وقت مسئولین پرونده ها هیچ کمکی نمی کند و چه بسا فرآیند را به تاخیر می اندازد ، چون باید برخی  شروط توسط سازمانهای خارج از اداره مهاجرت احراز شود تا نتیجه درخواست ویزا  اعلام شود.

ده سال گذشت

امروز ده سال میشه که وکیل مهاجرتم.. دقیقا ده سال .. به این ده سال افتخار می کنم.. موقعی که دانشگاه درس می خوندم ‌و قبل از اینکه این کار رو شروع کنم یک استرالیایی به من گفت که نمی تونی تو استرالیا کاری رو‌ راه بیندازی و بدون دروغ کار رو ‌جلو ببری .. و من افتخار می کنم که تو‌ کارم هیچوقت به آدم‌ها دروغی نگفتم و همیشه منافع آدم‌ها را مقدم بر منافع خودم دونستم . اگر شانسی تو پرونده ای ندیدم هیچوقت پرونده ای رو قبول نکردم و هر کاری رو که پذیرفتم به موفقیتش باور داشتم ..سالم زندگی کردن تو این دور و زمونه خیلی سخته.. توی‌ این ده سال به صدها نفر کمک کردم تا زندگی بهتری داشته باشند ‌‌و خدا رو شکر می کنم که من‌ رو تو‌ جایگاه کوچکی قرار داد تا به آدم‌ها از ملیتی ها مختلف کمک کنم.

توصیه هایی در خصوص مهاجرت به استرالیا

من این توصیه ها را در خصوص مهاجرت به استرالیا به مرور زمان در گروه تلگرامی موسسه شادا نوشتم که تجربه ها و دریافت های شخصی خودم از مهاجرت به استرالیاست . در درست و یا غلط بودن آنها  بحثی ندارم. اگر این توصیه ها را مفید یافتید می توانید از آن استفاده کنید و اگر با نظراتتان در تضاد بود، از  آن عبور کنید و یا اینکه نظراتتان را  در ذیل این مطلب منتشر کنید تا دیگران نیز از آن استفاده کنند.

توصیه اول:

لیستی از خوبی ها و بدی های مهاجرت به استرالیا برای خود تهیه کنید. این لیست  در ذهنتان نباشد، بلکه بر روی یک ورق کاغد بیاورید . تمامی چیزهایی را که با ترک کردن ایران از دست می دهید در این لیست بنویسید و تمامی چیزهایی را که فکر می کنید با مهاجرت به استرالیا  بدست می آورید فهرست کنید. به ” انگیزه هایتان”  و ” واقعی ” بودن  تک تک عناوینی که نوشته اید فکر کنید. مثلاٌ اگر نوشته اید ” دوری از پدر و مادر ” به این فکر کنید که چقدر در حال حاضر به آنها نزدیکید، چقدر از آنها دلجویی می کنید و آخرین باری که با پدر و مادرتان به پارک رفته اید کی بوده است ؟ یا اینکه نوشته اید ” بدست آوردن آزادی “، چقدر به این “آزادی” باور دارید و آیا در حال حاضر که در ایران هستید چقدر برای “آزادی” دیگران تلاش می کنید . آیا باور دارید که ” محدوده آزادی انسانها تا جایی است که محدوده آزادی دیگران شروع می شود.” خوبی ها و بدی های که نوشته اید را در کنار هم بگذارید و به یک جمع بندی کلی  برای مهاجرت به استرالیا برسید .

توصیه دوم:

اگر مردد هستید و نمی توانید برای مهاجرت به استرالیا تصمیم بگیرید با افراد صاحبنظر مشورت کنید. مبنای مهاجرتتان باید بر اساس عقل باشد و نه احساس. هیچگاه با کسی مشورت نکنید که به شما علقه احساسی دارد، چون ممکن است به شما مشاوره درست ندهد. مسلماً پدر و مادر چون دلشان برایتان تنگ می شود و منافع احساسی اشان با شما درگیر است مشاوران خوبی نیستند. خواهران و برادرانتان هم همینطور.  با دوستی که هر چقدر هم عاقل باشد اما به شما حسادت می ورزد مشاوره نکنید،  چون او ممکن است بدلیل اینکه خودش به هر دلیلی نتواند به استرالیا بیاید، به شما هم بگوید شما هم نمی توانید و معمولاً برای اینکه حرفشان را به کرسی بنشانند از دروازه احساستان وارد می شوند و ایرانیان هم که قربانشان باید رفت کوهی از احساس و معرفتند!

توصیه سوم:

هر کسی که می خواهد به استرالیا از طریق ویزاهای مهارتی مهاجرت کند باید از لحاظ فکری و بدنی خود را پیش از ورود به استرالیا آماده کند. این آمادگی را یکسال پیش از ورود به استرالیا در خود ایجاد کنید. اداره مهاجرت استرالیا  به هنگام بررسی پرونده اتان از شما و همراهانتان آزمایشات پزشکی می گیرد که اگر شرط سلامتی هر کدام از افراد پرونده احراز نشود، ویزای تمامی درخواست دهندگان براساس اصل  One fails all fail رد می شود. اما آزمایشات پزشکی یک طرف ، سخن من آمادگی فیزیکی است. ورزش شما را از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر مهاجران در سالهای اولیه مهاجرت شود می رهاند. حتماً  قبل از ورود به استرالیا یک ورزشی را به طور نیمه حرفه ای و جدی دنبال کنید. ورزشی که شما را به “عرق” بیندازد . بهتر است ورزشی باشد که با یک رقیب سر و کله می زنید، نه ورزش فردی.  یکساعت ورزش ذهن شما را از بسیاری مسائل مهاجرت دور نگه خواهد داشت و شما را آماده می کند تا با مشکلات احتمالی سالهای اولیه ورودتان به استرالیا  دست و پنجه نرم کنید.

توصیه چهارم:

بسیاری از ایرانیان تمایل دارند که به خارج از ایران و به ویژه به استرالیا مهاجرت کنند. اما اینکه شرایط مهاجرت را دارند چیزی است که به بررسی دقیق نیاز دارد.اگر تصمیم به مهاجرت گرفتید، اولین کاری که باید که انجام دهید این است که با یک مشاور رسمی مهاجرت در خصوص شرایطتتان صحبت کنید. در اینترنت اطلاعات زیادی هست اما توجه داشته باشید که قوانین مهاجرتی استرالیا به طور دائم در حال تغییر است و بسیاری از این اطلاعات در اینترنت به روز نیست و نمی تواند مبنای تصمیم گیری قرار گیرد. تلفن زدن به این و آن و گرفتن اطلاعات تلفنی دردی را دوا نمی کند و ممکن است در نهایت شما را سردرگم کند و وقتتان را تلف کند. در بسیاری از موارد نیاز به چندین ساعت بررسی دقیق است تا بتوان برآوردی واقعی از شانس مهاجرتتان به استرالیا ارائه داد و هیچ گاه تلفنی و بدون وقت قبلی نمی توان این اطلاعات را ارائه داد. وکلای رسمی استرالیا می توانند برای شما ” توصیه نامه ای ” را تهیه کنند که مثابه ” نقشه راه مهاجرت به استرالیا ” است و در این توصیه نامه تمامی اطلاعاتی که مربوط به آینده شماست آورده می شود و میزان شانس گرفتن ویزا بیان می شود. از پرداخت هزینه معقول برای گرفتن مشاوره نهراسید.

توصیه پنجم:

هیچ کس نمی تواند محل تولدش را انتخاب کند، اما محل زندگی اش را چرا. مهاجرت به استرالیا یک هوس نیست ، یک انتخاب است. انتخابی که محکوم به موفقیت است.

توصیه ششم:

برخی درعشقشان شکست خورده اند و یا با خانواده همسرشان مشکل دارند و یا در  سر کار با مدیرشان اختلاف پیدا کرده اند و یک شبه تصمیم می گیرند که مهاجرت کنند  و  یک هفته بعد ممکن است موضوع مهاجرت فراموششان شود، چون با خانواده همسرشان آشتی کردند یا رتبه شغلی گرفتند و یا دوست جدید پیدا کرده اند. مهاجرت یک انتخاب هوشمندانه است و نه راه حلی برای فرار از مشکلات افراد.

توصیه هفتم:

اگر بخواهید به استرالیا مهاجرت کنید باید پوستتان را کلفت کنید، غر نزنید و استرالیایی ها را بخاطر لهجه انگلیسی اشان ” چون شما لهجه آمریکایی حرف می زنید و می فهمید” مسخره نکنید . اگر فرضتان بر این است که ایران جای بهتری برای زندگی است و مهد تمدن دنیاست وایرانیان برترینتد و از این حرفها، دلیلی برای مهاجرت به استرالیا وجود ندارد. من عیناً همین توهماتی که ما درباره خودمان فکر می کنیم را از چینی ها ، ژاپنی ها و مصریها در استرالیا شنیده ام که آنان نیز فکر می کنند مهد تمدن بشریتند، اما نمی دانم چرا در استرالیا زندگی می کنند! عموم افراد اینجا “در حال حاضر زندگی” می کنند و دنبال آنچه که به معنای رایج زندگی در ایران است نیستند. در ایران عموم افراد شبیه به هم هستند ، دماغها عمل کرده، لاغر با ظاهری متمول اما در حقیقت، ممکن است آه در بساط نداشته باشند. برخی بدنبال این هستند بدون تلاش دری به تخته بخورد و پولی بی دردسر از آسمان وسط سفره اشان که درش کالباس و خیارشور، ماست و چیپس است ” به سلامتی ” بیفتد. من در استرالیا معنای “زندگی” را فهمیدم . اینجا آدمها ساده تر هستند، اما احمق نیستند. اینجا افراد همدیگر را به اسم کوچک صدا می زنند که شامل اساتید دانشگاه هم می شود. اینجا می توان روی حرف آدمها بیشتر حساب کرد و ” بله اشان ” بیشتر ” بله ” است . اینجا کسی کمتر قول الکی می دهد. اینجا رسم است که وقتی نخست وزیر استرالیا که بالاترین مقام رسمی مملکت است برای تماشای مسابقه راگبی می رود تماشاچیان او را هو می کنند . اگر دنبال “غر و فر ” هستید ایران بهترین جاست، اما اگر دنبال کیفیت زندگی هستید و دوست دارید هر هفته چند ساعت ماهیگیری کنید و ماهی های گرفته شده را فوراً با متر اندازه بزنید چون بر اساس قانون، باید از یک حدی بلندتر باشد و گرنه بچه ماهی محسوب می شود و آنرا باید به آب برگردانید به استرالیا مهاجرت کنید.

توصیه هشتم:

اگر می خواهید که در استرالیا زندگی موفقی داشته باشید ، فراموش کنید که در ایران چه بوده اید، چه داشته اید و چه می کردید . باید همه چیزتان را از صفر شروع کنید. باید همه چیزتان را از ابتدا اثبات کنید. به نظرم اگر در انتظار فرصت نشسته اید و آنرا به دست نمی آورید ، فرصت را برای خود ایجاد کنید. تو خود حجاب خودی، از میان برخیز

توصیه نهم:

در یک پروسه مهاجرت موفق ، عملاً دو بار به اصطلاح ” فرار مغزها ” صورت می گیرد: یکبار که از ایران به استرالیا مهاجرت می کنید و یکبار از جامعه ایرانی ساکن استرالیا فاصله می گیرید. هر دو حقیقتی تلخ است. زندگی در استرالیا را خودتان تجربه کنید. مسیر موفقیت هر فرد منحصر به فرد است . هر چقدر که دوستان و بستگان در استرالیا نداشته باشید و به آنان متکی نباشید و روی پای خود بایستید، درصد موفقیت اتان بیشتر است. پس از اینکه راهتان را سوا کردید و به تکامل زندگی مهاجرتی خود رسیدید، به اصل خود برگردید و هموطنانتان را یاری کنید مثل دکتر سمیعی و دیگران.

توصیه دهم :

اگر فکر می کنید که در استرالیا پول مفت به زمین ریخته، اشتباه می کنید. اگر نگاهتان ” کندن ” از سیستم استرالیاست به آمار نگاه کنید می بینید که استرالیایی ها یکی از پرکارترین ملیت ها روی زمین هستند. بی جهت نیست که ظرف مدت 350 سال  استرالیا جزو بهترین کشورها در دنیاست . اینجا کار کردن افتخار است و از زیر کار در رفتن بسیار بد.

توصیه یازدهم:

اگر دنبال زندگی لوکس و این حرفها هستید در ایران بمانید .

توصیه دوازدهم:

فرهنگ کار در استرالیا بسیار متفاوت از ایران است و اکثر ایرانیانی که به استرالیا مهاحرت می کنند در بدو ورودشان employable نیستند. عموماً کارفرمایان در استرالیا بدنبال افرادی هستند که کمترین نیاز به آموزش در حین کار داشته باشند و معمولاً معیارهای مهم اولیه ای که تعیین می کنند که به آن Essential Criteria می گویند باید صددرصد احراز شود وگرنه فرد نمی تواند شغلی بدست آورد. یکی از مهمترین کارهایی که یک مهاجر قبل از ورود به استرالیا می تواند انجام دهد به روز رساندن اطلاعات کاری رشته خود و دانستن نیازهای کارفرمایان در استرالیاست. این کار را می توانید با جستجو در گوگل و یا عضویت در گروههای مرتیط شغلی بدست آورید. سعی کنید یک نفر را که در رشته کاری خودتان در استرالیا مشغول به کار است پیدا کنید و از او بپرسید که در چه زمینه هایی باید دانش اتان را ارتقا بخشید . سوال در خصوص اینکه وضع کار در استرالیا چه گونه است . مشکلی حل نمی کند . کار در استرالیا زیاد است، اما آیا شما توانایی انجام کار مرتبط به رشته اتان را دارید ؟

توصیه سیزدهم:

به نظرم یکی از تفاوت های بارز فرهنگی زندگی در استرالیا و ایران در همین عبارت ” دست گیری” است. ما عموماً به دنبال این هستیم که کسی دستمان را بگیرد و تغییری در زندگی ما ایجاد کند که این طرز فکر مغایرت کامل با طرز تفکر غربی دارد.
من معتقدم که عموم ایرانیان دوست دارند ” کشف ” شوند، دوست دارند که کسی از در وارد شود و ” ارزش ها “، ” نبوغ” ، ” مهارت ها ” و زیباییهای بیرونی و درونی آنان را مثل یک زیرخاکی پیدا کند. این در انتظار نشستن، نوعی نگرش منفعلانه به زندگی است و بدرد ایران می خورد که آدم های صبور ، سر به زیر و آرام را می پسندد. بیشتر مشکلات ما در استرالیا از همین دیدگاه اشتباه است.

توصیه چهاردهم:

آمار طلاق بین ایرانیان پس از مهاجرت به خارج از کشور بسیار بالاست. زن و شوهر باید همدل و همراه باشند و توافق برای زندگی در خارج از کشور را داشته باشند و هر دو بدانند مسئولیت یکسانی در قبال خانواده دارند. اگر فکر می کنید که مهاجرت به استرالیا مفری برای حل مشکلات خانوادگی اتان است که باعث و بانی اش بستگانتان است ، قدم گذاشتن در این مسیر کمکی به حل مشکلاتتان نمی کند و اوضاعتان بدتر خواهد شد. مشکلاتتان را در ایران حل کنید، بعد مهاجرت کنید.

توصیه پانزدهم:

در سالهای اولیه مهاجرت فقط مشاهده کنید و یاد بگیرید. انرژی اتان را برای نقد سیستم هدر ندهید. هروقتی که فکر کنید که سیستم ایراد دارد، اگر حالش را داشته باشید و بروید تحقیق کنید می بینید که سیستم چندین پروسه جلوتر از شما را دیده که به عقلتان نمی رسیده. یادتان باشد که شما به دانشگاه مادام العمر یادگیری قدم گذاشته اید. برخلاف اینکه در ایران مثلاً از چند صد متری از ظاهر یک فرد می توانید قریب به 70 درصد از روحیاتش پی ببرید، در استرالیا همچنین خبری نیست و هیچ چیزی از شکل و شمایل 160 ملیت مختلف نخواهید فهمید. به ایرانی هایی هم بر می خورید که هیچوقت مثالشان را ندیده اید و فکر می کنید که از کره دیگری به استرالیا پا گذاشته اند. سالها طول می کشد که با دیدن افراد بتوانید در خصوص روحیات و خلقیاتشان به طور نصفه و نیمه قضاوتی درست داشته باشید.آنوقت به این شعر مولانا می رسید که همدلی از همزبانی بهتر است.

توصیه شانزدهم:

راحتترین راه برای رسیدن به مهاجرت به استرالیا راه مستقیم و قانونی است. ممکن است در ابتدا فردی به خاطر زرنگی های خاصی که با ایرانی عجین شده، از طریق دور زدن سیستم پیشرفت کند اما مسلماً در اواسط کار به بن بست بر می خورد و شاید دیگر نتواند از نو شروع کند. پس از مهاجرت به استرالیا باید قدم به قدم جلو رفت و برنامه داشت. باید دقیق فکر کرد که چه هدفی را می خواهیم به دست بیاوریم و برای رسیدن به آن هدف چقدر توانایی داریم. وقتی که تصمیم گرفتیم و با خردمندان مشورت کردیم و سپس هدفمان را مشخص کردیم ، دیگر نباید تردید کنیم و برای رسیدن به هدفمان باید گام بر داریم .

توصیه هفدهم:

اگر شما در ایران در رشته کاری خود موفق نباشید، شانس اینکه در استرالیا زندگی موفقیت آمیزی داشته باشید زیاد نیست. انسانهای موفق، صرفنظر از اینکه در چه شرایطی زندگی می کنند، موفق هستند چون شرایط زندگی موفقیت آمیز را برای خود خلق می کنند. سنجش میزان موفقیت افراد، موضوعی شخصی است و به احساس رضایت مندی خودتان به عملکردتان باز می گردد. به عبارت دیگر، مهم نیست که دیگران چه نظری در خصوص میزان موفقیت شما دارند، مهم آن است که خودتان عملکردتان را مثبت و موفقیت آمیز بدانید و به ” بودن ” خود افتخار کنید.

توصیه هجدهم:

انسان اگر بخواهد، می تواند سرنوشتش را تغییر دهد.

توصیه نوزدهم:

کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده اند، وقتی فرشتگان جانشان را می گیرند ، می گویند: «در چه حال بودید؟» پاسخ می دهند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» می گویند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است ، و دوزخ بد سرانجامی است. سوره نسا آیه 97 ترجمه استاد مهدی فولادوند

توصیه بیستم:

اگر فکر می کنید که تا ۳۰ سال آینده ایران از روی گسل زلزله خارج میشه و استحکام ساختمان های ایران به مثابه استحکام ساختمان ها در ژاپن میشه، اونوقت به استرالیا مهاجرت نکنید.

توصیه بیست و یکم:

هر ساله گزارشی توسط سازمان ملل تحت عنوان ” گزارش شادی جهانی” منتشر می شود که به ترتیب فهرستی از شادترین مردم کشورهای جهان را منتشر می کند. بر اساس این گزارش، در سال 2017 کشور استرالیا در جایگاه نهمین شادترین کشور در جهان ایستاده است و ایران در جایگاه 108 کشور. انتخاب برای مهاجرت با شماست.

توصیه بیست و دوم:

تحقیق کردن در خصوص یک موضوع یک مهارت محسوب می شود و مهارتی اکتسابی است مثل یادگیری نجاری . کسانی که می خواهند به استرالیا مهاجرت کنند باید مهارتهای تحقیقاتی را در خود پرورش دهند، چون ربط مستقیم به موفقیتشان دارد. گاهی اوقات در آگهی های استخدام در استرالیا نیز می بینید که کارفرما فردی را می خواهد که مهارتهای تحقیقاتی داشته باشد و بتواند گلیم خودش را از آب بکشد. اولین کاری که باید برای پرورش این مهارت انجام دهید “جستجو ” است . مثلاً برای مهاجرت به استرالیا، باید قبل از هر بیان هر سئوالی ، ” جستجو” کنید و به مطالبی که مربوط به کلید واژه مورد نظرتان دسترسی پیدا کنید و آنها را بخوانید. شما باید توانایی اینکه بتوانید به طور مستقل زندگی کنید و مسائلتان را به طور فردی در استرالیا حل کنید و تصمیم گیریهای درستی در زندگی جدیدتان اتخاذ کنید در خود پرورش دهید. یادتان باشد که شما تنها فردی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید و بیشترین آسیبی که مهاجرین تازه وارد به استرالیا می خورند، تکیه بر اطلاعات دست دوم و شنیداری است. موضوعات مورد علاقه اتان را در موتورهای جستجو گر بگردید و اطلاعات مختلف را کنار هم بگذارید و در نها یت به جمع بندی برسید. یکی از روشهای تحقیق، پرسیدن از دیگران است اما تنها به آن بسنده نکنید. پرورش مهارتهای ” تحقیقاتی ” زمان بر است و باید خسته نشوید و از مغزتان کمک بگیرید و فعالانه از آن کار بکشید.

توصیه بیست و سوم:

اگر در خصوص مزایای مهاجرت می خواهید بدانید، کتاب هجرت و تمدن دکتر شریعتی را بخوانید که تا حدی تکلیفتان را مشخص می کند و نوری به تاریکی ذهنتان می اندازد.

توصیه بیست و چهارم:

اگر می خواهید که در استرالیا موفق باشید. باید ابتدائاٌ مسئول زندگی خودتان باشید. باید راساٌ مسئولیت اشتباهاتتان را بپذیرید. باید بدانید که هیچ کس به جز شما نمی تواند سرنوشت زندگی اش را تغییر دهد. هیچکس به غیر از شما نمی تواند به شما کمکی کند. اینجا عرصه رقابت است، هر که بهتر صحبت کند و بهتر مهارت های خود را ” بفروشد” موفق است. شما پنجاه سال هم در خانه بنشینید تا کسی از در بیاید و ” دستتان ” را بگیرد، بیهوده نشسته اید.

توصیه آخر:

همیشه یک چیزهایی هست که می توان به آنان اندیشید، اما نمی توان آنان را نوشت، نمی شود آن را به کسی گفت .

همیشه صندوقچه ای پنهان در درون آدمیان است. در آن پیچاپیچ لایه های تفکر آدمی، چیزهایی هست که فقط خودت می دانی و خالقت…آیا می توان به آن مرز آزادی رسید، که نه مانعی ، نه حصاری ، نه مصلحتی، نه ترس از رسوایی، نه ترس از جدایی ، این خودسانسوری را بین ببرد، و رها سازد آن ناگفتنی ها را …..

از قضاوت کردن درباره مردم هراسان باشید.. چون تا راز آن صندوقچه اسرار شان را ندانید، نمیدانید چرا اینگونه کرده اند، چرا اینگونه گفته اند، چرا اینگونه اند.

سال نو و داستان مهاجرت به استرالیا

مهم نیست که در روز چند ده ای میل از افراد مختلف دریافت کنم، اما این بار نام فرستنده اش آشنا به نظرم رسید. گاهی اوقات، بعضی نام ها در ذهن  انسان جا خوش می کند و می ماند.

اسمش را جستجو کردم. حدسم درست بود.  دیدم سال 2011 برای مهاجرت به استرالیا با من تماس گرفته بود و من راهنمایی های لازم را به او کرده بودم و الان 8 سال از آن زمان می گذرد و باز هم همان سوالات  را می پرسد اما به نوع دیگر و هنوز هم مردد آمدن و نیامدن است . بیچاره آن ذهن که این فکر سنگین مهاجرت را سالهاست با خود حمل می کند.

حداقل 8 سال است که من می دانم فکر مهاجرت رهایش نکرده  و مسلماْ این مردد بودن در تصمیم گیری های زندگی اش انعکاس داشته . این خانه را بخرم یا نخرم . بچه دار بشوم یا نشوم . این شغل را قبول بکنم یا نکنم و دهها بکنم یا نکنم دیگر .

شاید اگر آن زمان به راهنمایی ام عمل کرده بود الان سالها بود که در استرالیا زندگی می کرد و شاید زندگی خیلی عالی در استرالیا داشت و شاید هم خودش را تا حالا بدبخت کرده بود.

مهاجرت نوعی قمار کردن در زندگی است. دیروز یکی آمده بود دفتر و تعریف می کرد که یکی از دوستانش که از راه قایق ۷ سال پیش به استرالیا آمده به کشیدن “چسب” روی آورده. برای من مکانیزم درست کردنش  را هم تعریف می کرد که چه  چسبی را از چه محصولی  می تراشند و با چه قاطی می کنند و وارد بدن می کنند که حوصله اش از این بحث خارج است. باید ظرفیت زندگی در کشور آزاد را داشت و در خود پروراند. اگر نداشته باشید خودتان را بدبخت کرده اید.

به چشم دیده ام فارغ التحصیل دانشگاه شریف را از کارفرمای استرالیایی اش می خواست که بطور هفتگی اجاره خانه و حداقل پول خورد و خوراکش را به او نپردازد و مابقی حقوق هفتگی اش را به او بدهد تا برود  قمار کند. چون هفته ها شده بود که پول اجاره خانه را نپرداخته بود و پول کافی هم برای خریدن غذا نداشت و همه را در قمار باخته بود. به خاطر شب زنده داری های مکرر و خلف وعده به کارفرما  موقعیت شغلی اش از بالاترین مرتبه ممکن به حداقل مرتبه شغلی نزول پیدا کرد. الان نمی دانم که وضعیتش به چه صورت است. اگر فکر کنید دارم داستانسرایی می کنم، اشتباه می کنید.

تکلیفتان را با خود مشخص کنید

سال نو است و رد و بدل کردن تبریک از در و دیوار می بارد. می خواهید در سال نو شمسی چه کنید؟ هی این سالهای نو پشت سر هم می آیند و می روند و ما گاهی آنقدر در اوهام خود غرق هستیم که تا به خود می آییم سال جدید دیگری از راه می رسد.  تکلیفتان را برای خودتان روشن کنید.

معتقدم انسان  برای کارهایی که می خواهد انجام دهد  باید به یک پاسخ مشخص برسد. چه درست و چه غلط. این شما هستید که باید تصمیم برای مهاجرت بگیرید و هیچ کس دیگری نمی تواند به شما کمک کند.

بسیاری از کسانی که می خواهند مسیر مهاجرت را دنبال کنند ممکن است دائم در شک و تردید باشند و برای انجام کارها  امروز و فردا کنند و خودشان را سردرگم  کنند.

سئوال اساسی  که پیش روی شماست این است که آیا  هدف کنونی زندگی اتان مهاجرت به استرالیاست؟  پاسخ به این سئوال بله یا نه است و اگر پاسختان بله است باید چند کار اساسی انجام دهید . اول اینکه یک مدت زمانی را برای رسیدن به هدفتان در نظر بگیرید مثلآً دو سال . دوم اینکه اقداماتی را که باید در هر زمان انجام دهید را به ریز به صورت مرحله ای بنویسید و بر اساس زمانبندی جلو بروید و پیشرفتتان را به طور دائم ارزیابی کنید و ببینید که آیا بر اساس زمانبندی از پیش تعیین شده جلو می روید یا خیر. آنوقت به هدفتان رسیده اید.

اگر به این نتیجه رسیدید که نمی خواهید مهاجرت کنید این پروژه را در ذهنتان ببندید و به آن خاتمه بدهید . حتی نیاز نیست که اخبار مهاجرت را هم دنبال کنید چون وقت تلف کردن است . حتی از عضویت در گروههایی که درباره مهاجرت هست هم بیرون بیایید و به طور کامل ذهنتان را معطوف به اهداف دیگر زندگی اتان کنید.

فکر مهاجرت را هی به این طرف  وآن طرف نکشید. چون این فکر بدون اقدام، آزاردهنده خواهد بود و در حالت بی تکلیفی مداوم به سر خواهید برد .

مهاجرت نیاز به اقدامات عملی دارد و این شما هستید که باید در راه آن قدم بردارید.  دلیل مهاجرت این نیست که شغل خود را دوست ندارید و یا زندگی مطابق میلتان نیست و یا طلاق گرفته اید و یا قرض و قوله دارید و غیره . این عوامل می تواند شما را به فکر مهاجرت بیاندازد اما دلیل مهاجرت نمی تواند باشد. چون ممکن است شما فردا عاشق شوید و ازدواج مجدد بکنید و یا شغل جدیدی پیدا کنید و پولی به دستتان برسد و قرضهایتان را بدهید و مهاجرت را از یاد ببرید و دو روز بعد که باز هم مشکل جدید پیدا کردید به یاد مهاجرت بیفتید.

مهاجرت یک تصمیم جدی و یک هدف گذاری در زندگی است  . نجات یک نسل است . تجربه کردن نوع متفاوتی از زندگی است. محک زدن واقعی استعدادها و توانایی های فردی شماست . اینکه موفق می شوید یا نه بستگی به خودتان دارد . زندگی در غرب یک طیف گسترده ای  از خوبی ها و بدی هاست . می توانید به بالاترین مدارج که برای خودتان در زندگی متصور هستید برسید و یا اینکه شب تا صبح تمامی پولهایتان در قمار ببازید . اینجا خودتان مسئول زندگی اتان هستید، هیچکس را نمی توانید غیر خودتان  ملامت کنید.

در سال جدید توصیه من این است:‌ اگر می خواهید مهاجرت کنید تمامی تلاش خود را انجام دهید تا به هدفتان برسید و اگر نمی خواهید مهاجرت کنید همین الان پس از خواندن این مطلب در این جعبه باز گذاشته شده را در ذهنتان ببنید و آنرا کنار بگذارید. با موضوع مهاجرت یک بام و دو هوا نمی شود  روبرو شد. یا بله هست یا خیر.  procrastination is the thief of time

سال نو مبارک

تغییرات جدید در لیست مشاغل استرالیا در سال 2019

امروز 11 ماه مارس 2019 برابر با 20 اسفند ماه 1397  اداره مهاجرت استرالیا لیست جدید مشاغل استرالیا را اعلام کرد.

از مهمترین تغییرات این لیست می توان به افزوده شدن مشاغل ذیل در لیست مشاغل درازمدت مورد نیاز استرالیا اشاره کرد که عبارتند از:

  • استاد دانشگاه
  • متالوژیست
  • میکروبیولوژیست
  • شیمیدان
  • مهندس نفت
  • مهندس معدن
  • اقتصاددان
  • موسیقیدان

چنانچه افرادی مشاغل فوق را داشته باشند می توانند برای ویزای 189، ویزای 190 ، ویزای 489 شاخه اسپانسر فامیلی و ایالتی اقدام کنند.

برای مشاهده لیست جدید مشاغل بلند مدت مورد نیاز استرالیا می توانید به این لینک مراجعه کنید.

برای مشاهده لیست جدید مشاغل کوتاه مدت استرالیا می توانید به این لینک مراجعه کنید.

برای مشاهده لیست جدید مشاغل مورد نیاز در مناطق استرالیا می توانید به این لینک مراجعه کنید.

مهاجرت تجاری به استرالیا – از آرزو تا واقعیت

مهاجرت یکی از اصول بنیادین زندگی انسانها در تاریخ بشریت بوده و به نظر می رسد تمامی مهاجرین برای رسیدن به یک هدف اصلی و مشخص به سرزمین های دیگر کوچ کرده اند و آن بهبود شرایط زندگی و پیشرفت بوده است. اگر فردی بداند که نتیجه مهاجرتش به عدم موفقیت خواهد انجامید بعید است که هرگز قدم در این راه بگذارد، مگر اینکه بخاطر مسائلی همچون جنگ به اجبار ترک وطن کرده باشد و آن نامش آوارگی است نه مهاجرت.

مهاجرت، موضوع زندگی من است و من، هم به عنوان یک مهاجر ایرانی و هم به عنوان وکیل مهاجرت، روزانه باید شرایط متقاضیان را بررسی کنم و راه حل های مهاجرتی به افراد بر اساس شرایطشان ارائه دهم که منجمله مهاجرت از طریق تجارت به استرالیاست.

یکی از موضوعاتی که من به شخصه در جایی نخوانده ام و ندیده ام که درباره اش مطلبی نوشته شده باشد، سرنوشت ایرانیانی است که با ویزای تجاری به استرالیا مهاجرت کرده اند، کسانی که هم حداقل ۸۰۰ هزار دلار پول و سرمایه داشته اند، هم از زندگی مرفه ای در ایران برخوردار بوده اند و هم از لحاظ  تجاری و شم اقتصادی، ثابت کرده اند که انسانهای موفقی بوده و حداقل در سرزمین مادری اشان همچنان هستند.

بسیاری از این دسته مهاجران، مدیران موفق مجموعه هایی بوده اند که دهها نفر در زیر دستشان در ایران کار می کرده اند و تجربیات تجاری گرانقدری در مدیریت یک شرکت و یا بنگاه خصوصی و یا اداری دارند.

سئوال اینجاست که وضعیت این مهاجرین ایرانی که از مسیر  تجارت به استرالیا قدم گذاشته اند چگونه است؟ آیا آنان، حال که در کشور استرالیا زندگی می کنند توانسته اند، همچون پیشینه گذشته تجاری اشان موفق باشند و  به اهداف تجاری خود در استرالیا برسند و به تعهداتی که قبل از مهاجرت به دولت استرالیا داده اند عمل کنند؟

مخاطب این مطلب، ایرانیانی هستند که یا قصد دارند از طریق ویزای تجاری به استرالیا بیایند و یا اینکه در حال حاضر با ویزای تجاری در استرالیا زندگی می کنند.

ویزای تجاری استرالیا و شرایط آن

در سالهای اخیر، اکثریت ایرانیانی که به استرالیا برای تجارت مهاجرت کرده اند از طریق ویزای نوآوری تجاری یا ویزای ۱۸۸ وارد این کشور شده اند. این ویزا مختص تاجران، صاحبان شرکت و یا سرمایه‌گذارانی است که در زمینه کاری خود در ایران موفق هستند و می خواهند شرکتی را در استرالیا تاسیس کنند و یا اینکه کاری را در استرالیا راه بیندازند. از لحاظ قوانین مهاجرتی استرالیا منعی وجود ندارد که این دسته افراد، شرکتی از پیش تاسیس شده را در استرالیا خریداری کنند و یا اینکه تمایل به مدیریت شرکت خود و یا پیاده سازی طرحی تجاری در استرالیا داشته باشند.

در زیر شاخه ویزاهای تجاری استرالیا ویزاهای متعددی همچون ویزاهای سرمایه گذاری با مبالغ سرمایه گذاری متعدد وجود دارد، اما عمده فعالان اقتصادی و تجار ایرانی زیر شاخه ویزای نوآوری تجاری را انتخاب می کنند و به استرالیا به همراه خانواده اشان مهاجرت می کنند.

کسانی که از طریق ویزای ۱۸۸ به استرالیا مهاجرت می کنند، در ابتدا یک ویزای چهار ساله دریافت می کنند که چنانچه نتوانند در این مدت زمان، تعهدات تجاری خود را پیاده کنند و به انجام برسانند، ممکن است بتوانند دو سال دیگر ویزای خود را تمدید کنند و در مجموع شش سال در استرالیا باشند تا بتوانند به تعهداتی که از قبل داده اند جامه عمل بپوشانند و برای ویزای ۸۸۸ که ویزای اقامت دائم استرالیاست اقدام کنند.

بطور اجمالی، از شروط اصلی گرفتن ویزای ۸۸۸ این است که اولا متقاضی در یکسال قبل از درخواست ویزا،  گردش مالی حداقل ۳۰۰ هزار دلار در سال داشه باشد (چنانچه در برخی از مناطق خاص استرالیا بیزنس راه اندازی شده باشد، می توان معافیت گرفت ) و یا اینکه حداقل در یکسال قبل از درخواست ویزا،  میزان سهامی منطبق با یکی از ترکیبات ذیل داشته باشد:

  • مالکیت ۵۱ درصد از بیزنسی را داشته باشند که گردش مالی کمتر از ۴۰۰ هزار دلار استرالیا در سال دارد
  • ماکیت ۳۰ درصدی از بیزنسی را داشته باشند که که گردش مالی بیش از ۴۰۰ هزار دلار در سال دارد
  • و یا مالکیت ۱۰ درصد از شرکت سهامی عام را داشته باشد.

همچنین متقاضی باید توانسته باشد به حداقل دو شرط از سه شرط ذیل در هنگام فعالیتهای تجاری اش در استرالیا عمل کرده باشد:

  • حداقل به میزان ۲۰۰ هزار دلار سرمایه در کسب و کار خود در یکسال قبل از درخواست ویزا دایم داشته باشد
  • حداقل دارایی شخصی و تجاری متقاضی در یکسال قبل از درخواست ویزا ۶۰۰ هزار دلار استرالیا باشد
  • حداقل دو فرد را که شهروند استرالیا هستند به صورت تمام وقت استخدام کرده باشد. این افراد نباید جزو افراد خانواده  متقاضی باشند.

مصاف بر شروط بالا، باید شروط ایالتی را که در آن زندگی می کند را نیز احراز کند.

تا اینجا همه چیز بر روی کاغذ و بر اساس تئوری قابل انجام است، اما با عنایت به اینکه حداقل حقوق یک فرد در استرالیا ساعتی ۱۸ دلار و ۹۳ سنت است و حداقل میزان کار تمام وقت در هفته ۳۸ ساعت و هر سال ۵۲ هفته دارد .متوجه می شویم که برای یک استخدام منشی ساده با پرداخت حداقل حقوق، باید حداقل ۳۷ هزار و پانصد دلار استرالیا پرداخت کرد و به عبارتی برای استخدام دو نفر کارمند تمام  در سال ۷۵ هزار دلار پرداخت کرد و با توجه به اینکه شرایط قانونی برای اعطای ویزای تجاری دائم در استرالیا بسیار واضح و مشخص است،سئوال اینجاست که آیا این اعداد و ارقام پیش از آمدن مهاجر به استرالیا در اختیار آنان بوده است؟ و سئوال مهم تر اینکه تاکنون چند نفر از ایرانیانی که از طریق ویزای تجاری به استرالیا مهاجرت کرده اند، موفق شده اند که شرکت و یا بیزنس خود را بر مبنای شروط بالا راه اندازی کنند و ویزای ۸۸۸ که ویزای اقامت دائم است را بگیرند؟

آمار موفقیت کارآفرینان، تجار و مدیران ایرانی

من با توجه به شناختی که از جامعه اقتصادی استرالیا و چگونگی فعالیت های تجاری آن دارم، همیشه احساس می کردم که میزان موفقیت تجار و بازرگانان ایرانی در استرالیا که از طریق ویزای تجاری به استرالیا آمده اند چشمگیر نیست و  ایندسته از ایرانیان اگرچه دارای امکانات مالی خوبی هستند؛ اما در مقابل ایرانیانی که از طریق ویزای مهارتی به استرالیا آمده اند بدلایل متعدد موفق نبوده اند تا اینکه در صدد برآمدم تا آمارهای مربوطه را استخراج کنم.

لازم به ذکر است که کار من به عنوان یک وکیل مهاجرت راه اندازی یک بنگاه تجاری  برای متقاضیان نیست بلکه کمک برای گرفتن ویزای استرالیاست، اما به هرحال تصمیم گرفتم شناختی دقیقتر از وضعیت کارآفرینان ایرانی در استرالیا بدست آورم و یافته هایم را در اختیار هموطنانم قرار دهم تا برای مهاجرت به استرالیا تصمیمی آگاهانه بگیرند و تمامی جوانب کار را پیش از ورود بسنجند.

من در ماه مه سال ۲۰۱۸ از اداره مهاجرت استرالیا خواستم که آمار ایرانیانی که به استرالیا از طریق ویزای ۱۸۸ یا همان ویزای کارآفرینی در پنج سال گذشته آمده اند را برای من ارسال کند و به طور مشخص  اعلام کند که چه تعداد از این افراد تاکنون توانسته اند به ویزای ۸۸۸ که ویزای دائم است دست پیدا کنند، دستیابی به ویزای ۸۸۸ یعنی موفقیت در راه اندازی بیزنس با آن شرایطی که در بالا ذکر شد.

اداره مهاجرت در ماه ژوئن سال ۲۰۱۸ پاسخ سئوالاتم را داد و من به نتایج حیرت انگیزی دست پیدا کردم که برایتان به طور خلاصه در اینجا می آورم.

از سال ۲۰۱۴ تا پایان دسامبر سال ۲۰۱۷ تعداد ۱۰۷۲ ویزای موقت  ۱۸۸ تجاری برای ایرانیان صادر شده و تاکنون  فقط ۶ نفر توانسته اند آنرا تبدیل به ویزای دائم ۸۸۸ کنند، یعنی اقامت دائم استرالیا را بگیرند و ۵ نفر هم درخواست خود را برای ویزای ۸۸۸ پس گرفته اند.

از سال ۲۰۱۴ تا پایان دسامبر سال ۲۰۱۷ تعداد ۱۹۴ درخواست ویزای ۱۸۸ تجاری ایرانیان رد شده است و در همین مدت زمان ۳۶ درخواست ویزا هم بنا به درخواست متقاضی پس گرفته شده است.

شما این آمار را به همراه اصل نامه اداره مهاجرت که برای من ارسال کرده است می توانید از این لینک دانلود کنید. البته لازم به ذکر است که من یکسری اطلاعات دیگر در خصوص ویزاهای دیگر نیز درخواست کرده بودم که چون مربوط به این مطلب نمی شد آنها را سیاه کردم.

تحلیل داده های اطلاعاتی

معمولا فردی که به استرالیا با ویزای ۱۸۸ آمده است، دو سال بعد از ورود به استرالیا اگر به تعهدات خود عمل کند، می تواند برای ویزای ۸۸۸ که ویزای دائم است اقدام کند و در حال حاضر اگر به وب سایت اداره مهاجرت بروید و نگاهی به مدت زمان بررسی ویزای ۸۸۸ بکنید می بینید به علت تعداد کم درخواست کنندگان، مدت زمانی ارائه نشده است، یعنی اینکه این ویزاها بسرعت در استرالیا بررسی می شود و در صورت احراز شرایط، ویزای دائم صادر می شود.

برپایه آمار دریافتی، در سال ۲۰۱۴ تعداد ۲۸۱ ایرانی، در سال ۲۰۱۵ تعداد ۳۲۳ ایرانی و در سال ۲۰۱۶ تعداد ۳۰۴ ایرانی از طریق ویزای تجاری به استرالیا مهاجرت کرده اند که قاعدتاً اگر با برنامه ریزی صحیح جلو می رفتند می توانستند پس از  ۲ سال برای ویزای ۸۸۸ اقدام کنند،  یعنی در سال ۲۰۱۸ باید حداقل ۹۰۸ نفر ویزا دائم دریافت می کردند، اما فقط ۶ نفر توانسته اند اقامت دائم بگیرند و تازه ممکن است که بخشی از این ۶ نفر سال ورودشان به استرالیا قبل از سال ۲۰۱۴ باشد که من اطلاعات آنرا در خواست نکردم.

واقعیاتی دیگر

اگر به این آمار که فایلش در اینجاست بیشتر توجه کنید در بالایش نوشته شده که این ویزاها شامل متقاضی اصلی ویزا و خانواده تحت پوشش وی می شوند. این بدین معناست که مثلا در سال ۲۰۱۴ تعداد ۲۸۱ نفری که ویزا گرفته اند شامل زن و بچه افراد متقاضی هم می شود البته با فرض بر اینکه مثلاً متقاضی اصلی ویزا مرد بوده است .

بنا به تجربه شخصی شاید قریب به ۸۰ درصد از کسانی که از طریق ویزای تجاری به استرالیا می آیند بالای ۳۵ سال سن دارند و  دارای همسر و حداقل یک فرزند هستند و معمولآً برای تامین آتیه فرزندانشان به استرالیا و یا  به قصد “داشتن یک پاسپورت معتبر” به استرالیا مهاجرت می کنند.

اگر با این فرض که هر خانواده مهاجر تجاری که از ۳ نفر تشکیل شده است به آمار نگاه کنیم، آمارها را می توان بدینگونه تفسیر کرد:

سال میلادی تعداد خانواده ها
۲۰۱۴  ۸۰ خانواده ایرانی
۲۰۱۵ ۱۰۷ خانواده ایرانی
۲۰۱۶ ۱۰۱ خانواده ایرانی
پایان ماه دسامبر ۲۰۱۷ ۵۴ خانواده ایرانی

با فرض بالا که هر خانواده ایرانی مهاجر به استرالیا از ۳ نفر تشکیل شده باشد از سال ۲۰۱۴ تا دسامبر ۲۰۱۷ فقط دو خانواده ایرانی توانسته اند به طور موفقیت آمیز ویزای دائم تجاری بگیرند و یا سه خانواده دو نفری ( زن و شوهر ) و یا اگر هیچ یک از این افراد متاهل نباشند فقط ۶ نفر.  

ماحصل کلام اینکه تاکنون چقدر آرزوها و امیدهای تجار ایرانی جای خود را به واقعیت های زندگی در استرالیا داده و بر باد رفته است.

اطلاعات اغواکننده و قلب واقعیات

متاسفانه عموم افرادی که می خواهند از طریق ویزای تجاری به استرالیا مهاجرت کنند درک درستی از واقعیتهای زندگی در استرالیا ندارند و بسیاری از آنان تحت تاثیر تبلیغات اغوا کننده و چه بسا فریبنده قرار می گیرند و قدم به مسیری می گذرانند که به جز عدم موفقیت چیزی برای خود و خانواده اشان به ارمغان نمی آورد.

من بشخصه بسیاری از تبلیغات را برای جذب مشتریان دیده ام که بدروغ، وعده گرفتن وام های چند صد هزار دلاری را از بانک های استرالیایی به مهاجران تجاری می دهند در حالی که این موضوع با روح ویزاهای تجاری مغایرت دارد و قرار است که فرد در کشور استرالیا سرمایه گذاری کند نه اینکه از سرمایه هایش بهره برداری کند.

کسانی که در استرالیا زندگی می کنند می دانند که مثلآً گرفتن یک وام ۲۰ هزار دلاری از بانک استرالیایی حتی برای شهروندان استرالیا چقدر پیچیده و سخت است و نیاز به ارائه اسنادی مربوط به میزان درآمد سالیانه شما دارد و من بسیار بعید می دانم که بانک های استرالیایی بیایند وام های چند صد هزار دلاری به افرادی بدهند که دارای اقامت موقت در استرالیا هستند.

حتی در چند سال گذشته بسیاری از بانک های استرالیایی شروع به جمع آوری کارت های اعتباری افرادی که دارای اقامت موقت در استرالیا هستند کرده اند و فقط این دسته از مهاجران، کارت های اعتباری دارند که به میزان حساب در موجودی اشان می توانند پول خرج کنند.

توصیه من به خوانندگان  این مطلب این است که هر کجا که شنیدید و یا خواندید که با ارائه اعداد عجیب و غریب در خصوص کسب درآمدهای چند صد هزار دلاری در سال، شما را ترغیب به مهاجرت تجاری به استرالیا می کنند، موضوع را جدی نگیرید و دو پای دیگر هم قرض بگیرید و از آنجا فرار کنید. عموم کسانی که در استرالیا زندگی می کنند می دانند که پول درآوردن در استرالیا کار ساده ای نیست و راه اندازی هر کسب و کاری نیاز به برنامه ریزی دقیق و زحمت و استقامت دارد. در استرالیا هیچ پول باد آورده ای وجود ندارد و مگر با زحمت، همیت و پشتکار بتوان پول درآورد.

اگر بدانید که در استرالیا می خواهید چه کاری انجام دهید و برنامه ریزی داشته باشید و با افراد صاحبنظر مشورت کرده باشید، می توانید کسب و کاری موفق راه بیندازید و به اهداف مالی موردنظرتان برسید و زندگی خوبی برای خودتان فراهم کنید، و اگر فکر می کنید که پول درآوردن در اینجا راحت است، باید به شما بگویم که فقط در ایران است که می توان براحتی پول درآورد!

اگر من بخواهم دلایلی را برشمارم که در 5 سال گذشته سبب شده که این تعداد کم از ایرانیان بتوانند اقامت دائم از راه ویزای تجاری بگیرند مثنوی هفتاد من می شود، اما مهمترین دلایل عدم موفقیت  به عدم شناخت به ساز و کارهای تجاری در استرالیا و همچنین عدم مشاوره با وکلای کاربلد و خیرخواه و همچنین عدم مشاوره با افراد صاحبنظر بوده است.

به این آمار از جنبه های دیگری نیز می شود پرداخت مثلآً در خصوص میزان سرمایه ای که تاکنون این مهاجران در استرالیا خرج کرده اند  و یا ضررهای روحی و روانی که بخاطر عدم رسیدن به هدفشان با آن روبرو شده اندکه پرداختن به این مسائل در حوصله این مطلب نیست.

من به ذکر یک جمله ساده، اما پر معنا بسنده می کنم که یکی از کسانی که به استرالیا از طریق ویزای تجاری آمده بود می گفت که فقط یکسال طول کشید که پس از امتحان کردن  ماست های مختلف، متوجه شده چه ماستی در استرالیا بخرد تا به مذاقش سازگار باشد.

راه حل

ما برای کسانی که چه در حال حاضر در استرالیا با ویزای تجاری موقت زندگی می کنند و یا اینکه در حال حاضر در ایران هستند و می خواهند با ویزاهای تجاری به استرالیا بیایند راه حل و بسته ای ویژه ای طراحی کرده ایم که پس از ورود به استرالیا هم سرمایه زندگی اشان بر باد نرود و هم بتوانند کسب و کاری منفعت آمیز را در استرالیا راه اندازی کنند و هم بتوانند پس از دو سال برای ویزای ۸۸۸ که ویزای اقامت دائم است اقدام کنند و به هدف خود که بهبود شرایط زندگی اشان و پیشرفت است دست پیدا کنند.

ما می توانیم به صورت موردی و بسته به سوابق کاری متقاضی و تجربیاتش،  مشاوره های مورد نیاز و ارائه راه حل های منطقی را برای رسیدن به اهداف مورد نظر ارائه دهیم.

اگر شما در حال حاضر در استرالیا با ویزای ۱۸۸ هستید و هنوز نتوانسته اید که کسب  وکارتان را راه اندازی کنید و یا در صدد تغییر طرح تجاری اتان هستید می توانید با ما تماس بگیرید.

اگر می خواهید اطلاعات بیشتری در خصوص این بسته تجاری و راه حلی که ما ارائه می دهیم کسب کنید می توانید با شماره تلفن ۰۰۶۱۲۹۰۰۲۵۵۱۱ تماس حاصل کنید یا اینکه با ما از طریق ای میل info@shada.com.au در تماس باشید.

ما در تلگرام گروهی را برای مهاجرت تجاری تشکیل داده ایم که می توانید به این گروه بپیوندید و از خدمات ویژه ای که ارائه می شود اطلاعات کسب کنید. برای رفتن به این گروه تلگرامی می توانید اینجا را کلیک کنید.

جوجه کباب به سبک استرالیایی

Joojejامروز هوس جوجه کبابی کرده بودم که به سبک ایرانی درست شده باشه. این مرغ و جوجه بد شانس را می توان به بیش از ۵۰ طعم مختلف در استرالیا خورد ، چون هر ملیتی یک جور درستش میکنه و سر سفره اش میزاره. فکرم نکنید که جوجه کباب ایرانی بهترین طعم را داره این خبرا نیست !

نزدیکی محل کارم یک کبابی هستش که یک همزبان افغان تبار راهش انداخته و الحق کیفیت غذاش خوبه.

موقعی که غذا را روی میز گذاشتند حیفم اومد ازش یک عکس نگیرم. یک هو ذهنم رفت به اینکه اگه‌ یک استرالیایی که تو ایران زندگی میکنه یکدفهه هوس یک غذای استرالیایی کنه آیا میتونه بره تو تهران بعد از نیم ساعت رانندگی غذاش رو بخوره بعد بره خونه اش ؟ یک هندی ساکن تهران چطور ؟ یک نپالی ساکن تهران چطور ؟ یک پاکستانی ساکن تهران چطور ؟ یک آلمانی ساکن تهران چطور؟

در استرالیا تنوع غذایی باورنکردنی هست و هر ملیتی می تونه غذای مورد علاقه اش را با بهترین کیفیت و در کمترین زمان در شهرهای بزرگ پیدا کنه.

بعدش یک دفعه ذهنم رفت تو بحث های دو تابعیتی ها و یا خودی و غیر خودی ها . دایره ای که هر روز داره تنگ تر می شه.

‌بعد استرالیا را می بینم که برای همه نژادها ، هیچ محدودیتی وجود نداره. آدما بسته به استعداد و توانایی هاشون میتونند تو سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این مملکت رشد کنند و چه میکنه استرالیا با این سیاستش ! وقتی اصل بر توانایی آدما باشه اونوقت نژاد و مذهب و مسلک بی معناست.

خدا تو استرالیا از دیدن بنده هاش خیلی حال میبره. آدمهایی که سرشون تو کار خودشون هستش .
خدا از دیدن اینکه زن و بچه مردم از چشم آدما در امان هستند خیلی حال میبره . از دیدن ماهی هایی که باید اندازه اشون را به هنگام ماهیگیری با متر گرفت و کوچولو هاشون را برای بازی کردن تو آب برگردوند خیلی حال میکنه. خدا از دیدن آسمان آبی که دود و دم نگرفته خیلی حال میبره . از دیدن مارهای خوش و خط و خالی که نمی شه بکشیشون و کشتنش هم هیچ نفعی برات نداره خیلی حال میکنه .

بر مقبره ابوالحسن خرقانی نوشته شده که هر که بدین سرای درآید بدو نان دهید و از ایمانش مپرسید چون هر که در نزد خدای باریتعالی ارزش جان دارد در نزد ابوالحسن نیز ارزش نان دارد.

ابوالحسن الان تو خرقان نیست کنار من تو این شب تاریک تو سیدنی هستش .یک حسرت بزرگ دو تایی تو دلمون نشسته.