عشق من فوجی

روز جمعه بود و ساعت حدود ۳ بعدازظهر. خوشحال بودم که  ۹۵ درصد از کار انجام شده و فقط چند تا فتوکپی باقی مونده بود که همه چیز به هم ریخت .

چند وقتی بود که پیغام میداد اما بهش بی توجهی میکردم . خیالم راحت بود که چند سال پیش همه جوهرهای رنگ و وارنگش رو خریده بودم و  برای روز مبادا کنار گذاشته بودم. اما زهی خیال باطل.

رفتم با اوقات تلخی، جعبه مقوایی بزرگ رو از زیر یکسری خرت و پرت های دیگه کشیدم بیرون و گذاشتم روی میز و درش رو باز کردم، اما اون چیزی که می خواستم توش نبود.

تازه فهمیدم  پیغامی که می داد مربوط به Drum Cartridge بود نه Toner Cartridge و این دو تا با هم فرق می کنه. ‌اولی کارتریج استوانه ای هستش و دومی کارتریج جوهر.  سه تا از چهارتاش  هم بی انصاف با همدیگه یکجا باید تعویض می شدن.

بازم یک چیز زورکی تو استرالیا یاد گرفته بودم . آدم وقتی یک چیزی رو با  تجربه کردن در زندگی یاد بگیره محاله که یادش بره. مخصوصا‌ جایی که یکهو ضربه فنی شده باشه.

فوجی زیراکس

من پرینتر رنگی “فوجی زیراکس “ دفتر رو با پول اولین حق الزحمه ای که بابت وکالت یک پرونده به حسابم واریز شده بود خریدم. دست دوم بود که علی به من فروخت.

 قیمت نوش اونموقع  تو بازار ۱۵ هزار دلار بود و فکر کنم حدود ۲ هزار و پانصد دلار خریدمش. با این پول میشه تو استرالیا ماشین هم خرید!

خدا بیامرز آلن روزی که فهمید من چه پول هنگفتی بابت این پرینتر دادم داشت از تعجب شاخ در می آورد. اما سالهای بعد وقتی سرعت  کپی کردنش رو دید و اینکه ۶۰ صفحه رو مثل “هُلو” تو یک دقیقه اسکن  و ایمیل میکنه بهم گفت که  چه کار درستی انجام دادم و با اون لهجه استرالیایی اش  تاکید کرد It was a good investment in the business mate

هیچ وقت این پرینتر من رو دق نداد و الان هم که این بلا رو سرم آورد ، محترمانه یکی دو ماهی بود که پیغام می داد​​ که بدادش برسم. با همه حال گیری که عصر جمعه بسرم آورد من هنوز عاشقشم.

رفتم دفترچه راهنمای پرینتر رو نگاه کردم و بعدش چند تا فیلم آموزشی هم که فوجی زیراکس رو یوتیوب گذاشته بود دیدم تا ببینم این کارتریج ها استوانه ای جاشون کجاست.

هدفم این بود که شاید با عوض کردن الکی  کارتریج ها دستگاه رو گول بزنم و این چند تا فتوکپی آخر را بگیرم و کار این پرونده را تموم کنم و بعد راه بیفتم برم خونه با خیال راحت استراحت کنم و تعطیلات آخر هفته رو با بچه ها بگذرونم و آموزش پینگ پنگ رو که باهاشون تو خونه شروع کردم ادامه بدم.

کاری که توی این ده دوازده سال کمتر اتفاق افتاده.

 کارتریج  ها رو درآوردم و چند تا فوتِ قل هو اللهی توش کردم و جا زدم  و پرینتر رو روشن کردم اما پیغام call for service  بازم سر و کله اش سبز شد . ژاپنی ها زرنگتر از این بودن که بشه یک ایرانی گولشون بزنه.

ساعت شده بود ۴. رفتم توی Ebay  سراغ  کارتریج ها گشتم.  یکی داشتشون که دونه ای ۱۵۰  دلار میفروخت که  ۴ تاش میشد ۶۰۰ دلار . اما خب اگه می خریدم چند روز طول می کشید که تحویل بدن.

زنگ زدم به علی فروشنده پرینتر،  وقتی گوشی رو برداشت خیلی خوشحال شدم. بهش گفتم که پرینترم کارتریج استوانه ای می خواد.  باورش نمیشد که هنوز پرینتر رو ده دوازده ساله دارم گفت این مدل سالهاست که از رده خارج شده  و تا حالا حداقل ۲۰ هزار صفحه پرینت گرفتم که به این روز افتاده.

 علی اصالتا اهل ترکیه هست و از آلمان به استرالیا مهاجرت کرده . یک بچه ناب به تمام معنا.

علی سیستمش رو چک کرد و با خوشحالی گفت که چهار تا کارتریج  از قدیم براش مونده و دونه ای ۲۵۰  دلار می فروشه و  ۱۲۰  دلار هم میگیره که بیاد عوضش کنه .

 بهش گفتم که ۱۵۰ دلار تو Ebay  پیدا کردم  و دوست دارم که خیرم به اون برسه . خودشم رفت تو Ebay  نگاه کرد  و قبول کرد که همین قیمت به من بده.

بعد گفتش که اگه الان نفروشه هیچ وقت دیگه نمیتونه بفروشه چون بعید می دونه که کسی این پرینتر را داشته باشه. صداقتش به دلم نشست.

قرار شد دوشنبه بیاد برای تعویض کارتریج . قبول کردم . دفتر رو بستم و رفتم خونه.

درگیری

شام که خوردم یک خرده با بچه ها سر و کله زدم و  بعد لپ تاپم را آوردم و پام رو کاناپه دراز کردم و رفتم تو فیس بوک که یکهو چشمم به یک مطلبی  راجع به تغییرات جدیدی که توی ویزای والدین بخاطر کرونا بوجود اومده افتاد.

یک دفعه ذهنم درگیر شد و یاد پرونده ویزای مادری افتادم که باید تا ۱۱ روز دیگه ارسال می کردم چون ویزاش منقضی می شد. اگر این تغییرات شامل حالش می شد نیاز به پرداخت  ۵۰۰۰  دلار هزینه ویزا نبود و یک ویزایی می تونست بگیره که حضورش در استرالیا دایمی می شد.

نفعی برای من نداشت ، اما ۵۰۰۰ دلار منفعت اون بود.

رفتم یکسری قوانین و مقررات مربوطه رو مجدداً مرور کردم و خوندم . دیدم امید زیادی برای موفقیت هستش .. اما درخواست باید پستی به اداره مهاجرت ارسال بشه. بدبختی شنبه ها دفاتر  پستی تا نصفه روز باز هستش و شوربختانه پرینتر با وفای من  پس از دوازده سال کار بی منت  برای اولین بار از کار ایستاده بود.

 ساعت ۹ شب بود که  به محسن دوستم زنگ زدم تا بهش بگم پرینترش رو  میخوام قرض بگیرم. اون هم مثل اکثر اوقات گوشی رو برنداشت.

 یک کم از این طرف و اون طرف مطالب را جمع آوری کردم و بازم تحقیق کردم دیدم واقعا باید این کار را انجام بدم و باید از خیر تعطیلی روز شنبه بگذرم.

مخم از حجم اطلاعاتی که در آمد و رفت بود به  اندازه یک قابلمه شده بود و در غلیان.  ساعت شد دوازه و  نیم شب  و از فرط خستگی رفتم خوابیدم.

جن زده

صبح ساعت ۵ از خواب بلند شدم . لقمه ای به دندون کشیدم و مثل جن زده ها کله صبح رفتم دفتر. اولین کار روشن کردن پرینتر بود. میدونم توقع احمقانه ای بود اما امیدوارم بودم که پیام   Call for Service   نیاد بالا. ای ژاپنی های ناقلا!

تا ساعت ۸ و نیم‌ لایحه  را نوشتم و بندهای قانونی  را درش آوردم  و همه چیز آماده پرینت کردن و متعاقباً پست کردن به اداره مهاجرت … از شدت فشار کار و کمبود وقت سردرد گرفته بودم .. با وسواسی که دارم چندین بار همه مطالب رو بالا و پایین کردم…  همه چیز عالی بود و دقیقاً مطابق میلم شده بود. کلاً‌ شده بود  ۲۴ صفحه.

ساعت ۹ صبح  به علی تعمیرکار پرینتر زنگ زدم. میدونم شنبه زنگ زدن کار درستی نبود ولی چه میشد کرد . گوشی رو بر نداشت . براش پیام فرستادم که من دفترم اگه دوست داشت می تونه بیاد پرینتر را درست کنه . هیچ جوابی نیامد . توقعی هم نداشتم.

یکدفعه تلفن زنگ زد و پشت خط محسن بود. بارقه امید بر دلم نشست . پیش خودم گفتم خدا کمک رو رسوند . محسن گفت که از من میس کال داشته ..  با طعنه گفتم : “ یکبار در عمرمون باهات کار داشتیم  و پرینترت را می خواستیم که تو هم گوشی را برنداشتی“. محسن گفت “تو که میدونی پرینتر دارم میومدی خونه می گرفتی “.

حرفش حساب بود . محسن از اون بچه های درجه یک هست  و با معرفت .. با جوابی که داد فهمیدم که من  یک کم غربی شدم و اون همچنان شرقی باقی مونده … چون داشت میگفت در خونه اش همیشه به روم بازه و اجازه گرفتن نمیخواد.

به محسن ماجرا را گفتم و قرار شد خواهرش پرینتر را به خونه امون تحویل بده . زنگ زدم به همسرم داستان را گفتم و ازش خواستم که پرینتر را راه بیندازه و به من نتیجه رو خبر بده .

ابر و ماه و فلک همه دست به دست هم شده بودند تا ما ۲۴ صفحه فرم و مستندات برای موکلی که روحش از ماجرا هم خبر نداره پرینت بگیریم.

 تمامی فایلها را به ایمیل ضمیمه کردم تا برای خانمم ایمیل کنم.  یک نسخه هم محض احتیاط بر روی “یو اس بی ” ریختم و ذخیره کردم.

خانمم زنگ زد و گفت پرینتر جوهر نداره،‌ انگار آب سردی بود که روی من ریخته بودند. اسم پرینتر  Epson XP 442 بود گفت  برم براش جوهر بخرم

 داشتم دیوونه میشدم و به مرز جنون رسیده بودم. دفتر ما توی یک ساختمان تجاریه که حدود ۵۰ تا شرکت درش هستند  اما شنبه بود و همه تعطیل بودن.

رفتم توی هر طبقه به امید اینکه یکی باز باشه و ازش خواهش کنم که یکسری پرینت بگیره اما باورکردنی نبود و هیچ کس باز نبود . اومدم بیرون ساختمون عین دزدها  مغازه ها را برانداز می کردم اما همه تعطیل بودند . این کرونا لعنتی همه کسب و کارها را تو استرالیا به تعطیلی کشونده بود.

بعضی وقتا تو زندگی یکسری آدما بین ما وجود دارند که یک گوشه ای هستند  بدون شیله و پیله و بی ادعا بهت دارن خدمت می کنند و ما به کار با ارزشی که برای زندگی ما انجام میدن  بی توجهیم و این فوجی زیراکس خوشگل من داشت این درس را به من می داد .

 باید راه چاره ای پیدا می کردم چون باید این مدارک را  می فرستادم و تا ساعت ۱۲ هم بیشتر فرصت نداشتم . سوار ماشین شدم و به سمت Officeworks  راه افتادم . میدونستم که توی این ایام فعالیت آنچنانی ندارند اما چه میشد کرد.

رسیدم  دم Officeworks  یک خانمی جلوتر از من بود و اونم می خواست جوهر پرینتر بخره . فروشنده داشت بهش توضیح میداد که توی این ایام کرونا همه سفارش ها باید آن لاین صورت بگیره و فقط می تونن جنس را دم در تحویل بگیرن و  الان هم مشغول سفارش های دیگه هستند و یکی دو ساعت طول می کشه که سفارشش رو تحویل بده و من همه داستان را شنیدم.

 نوبت به من که رسید یو اس بی را از جیبم درآوردم و  ازش خواستم تا برام پرینت بگیره  و فروشنده هم گفت که خدمات پرینت بخاطر کرونا تعطیله ولی اگر بخوام میتونم برم شعبه  “کاسل هیل ” اونجا انجام میدن.

ساعت ده و چهل دقیقه شده بود . توی گوگل مپ زدم دیدم ۱۵ دقیقه فاصله  تا  شعبه “کاسل هیل” هست و  بسرعت براه افتادم .

هیچ وقت به این اندازه خوشحال نشده بودم که میتونستم وارد یک مغازه بشم . از یک دختر خانمی فروشنده که خوشروی اش از زیر ماسکش پیدا بود بخش پرینت را پرسیدم و سمت چپش را نشانم داد .

در صف پرینت ایستادم  دو نفر جلوتر از من بودند . به ساعت نگاه کردم نزدیک به ساعت ۱۱ بود . به موکلم زنگ زدم و گفتم ساعت یازده و نیم  جلوی پستخانه نزدیک منزلش باشه که باید فرمی را امضا کنه .

دختری که به نظر اصالتاً ژاپنی می آمد “یو اس بی” را از من گرفت و سوال کرد پرینت رنگی می خوام یا سیاه و سفید . گفتم پرینت رنگی. حالا که حق انتخاب داشتم می خواستم بهترین را انتخاب کنم. گفت ورقه ای ۶۰ سنت است و قبول کردم.

 به برگ برگ کاغذها که از پرینتر در میومد زل می زدم درست مثل قحطی زده ها که به غذا نگاه می کنن و در نهایت برگه ها را بدستم داد و من هم  بیش از ۱۴ دلار هزینه پرینت را پرداخت کردم .

به اداره پست که رسیدم ساعت ۱۱:۴۰ بود. موکلم منتظرم بود . یک صفحه را به او نشان دادم و ازش خواستم که اینجا را امضا کند . با طعنه گفت که کار شماها فقط فرم پرکردن است و کار ما فرم امضا کردن.

 با لبخندی ازش تشکر کردم که برای امضا کردن آمده و خداحافظی کرد و رفت.

مامور اداره پست‌ وقتی که قبض پست پیشتاز ۱۵ دلاری را به من داد، ساعت ۵ دقیقه به ۱۲ ظهر بود.

در راه برگشت به خانه تلفنم زنگ زد ، ‌علی بود . عذری خواهی کرد که تلفن را صبح جواب نداده . گفت می تواند که امروز بیاید و پرینتر را درست کند . یاد پرونده جمعه افتادم که ناتمام مانده بود. ساعت یک و نیم با هم قرار گذشتیم  که در دفتر باشد و عشقم را درست کند.

 سر ماشین را از سمت خانه به سمت دفتر برگرداندم و داشتم به چگونگی خودالتیامی زخمِ حرفِ موکلم که مثل خنجری بر دلم نشسته بود فکر می کردم .

بعد گوشه ای ماشین را پارک کردم و کارتریج جوهر  Epson XP 442  را برای پرینتر محسن،‌ آنلاین سفارش دادم.

توصیه هایی در خصوص مهاجرت به استرالیا

من این توصیه ها را در خصوص مهاجرت به استرالیا به مرور زمان در گروه تلگرامی موسسه شادا نوشتم که تجربه ها و دریافت های شخصی خودم از مهاجرت به استرالیاست . در درست و یا غلط بودن آنها  بحثی ندارم. اگر این توصیه ها را مفید یافتید می توانید از آن استفاده کنید و اگر با نظراتتان در تضاد بود، از  آن عبور کنید و یا اینکه نظراتتان را  در ذیل این مطلب منتشر کنید تا دیگران نیز از آن استفاده کنند.

توصیه اول:

لیستی از خوبی ها و بدی های مهاجرت به استرالیا برای خود تهیه کنید. این لیست  در ذهنتان نباشد، بلکه بر روی یک ورق کاغد بیاورید . تمامی چیزهایی را که با ترک کردن ایران از دست می دهید در این لیست بنویسید و تمامی چیزهایی را که فکر می کنید با مهاجرت به استرالیا  بدست می آورید فهرست کنید. به ” انگیزه هایتان”  و ” واقعی ” بودن  تک تک عناوینی که نوشته اید فکر کنید. مثلاٌ اگر نوشته اید ” دوری از پدر و مادر ” به این فکر کنید که چقدر در حال حاضر به آنها نزدیکید، چقدر از آنها دلجویی می کنید و آخرین باری که با پدر و مادرتان به پارک رفته اید کی بوده است ؟ یا اینکه نوشته اید ” بدست آوردن آزادی “، چقدر به این “آزادی” باور دارید و آیا در حال حاضر که در ایران هستید چقدر برای “آزادی” دیگران تلاش می کنید . آیا باور دارید که ” محدوده آزادی انسانها تا جایی است که محدوده آزادی دیگران شروع می شود.” خوبی ها و بدی های که نوشته اید را در کنار هم بگذارید و به یک جمع بندی کلی  برای مهاجرت به استرالیا برسید .

توصیه دوم:

اگر مردد هستید و نمی توانید برای مهاجرت به استرالیا تصمیم بگیرید با افراد صاحبنظر مشورت کنید. مبنای مهاجرتتان باید بر اساس عقل باشد و نه احساس. هیچگاه با کسی مشورت نکنید که به شما علقه احساسی دارد، چون ممکن است به شما مشاوره درست ندهد. مسلماً پدر و مادر چون دلشان برایتان تنگ می شود و منافع احساسی اشان با شما درگیر است مشاوران خوبی نیستند. خواهران و برادرانتان هم همینطور.  با دوستی که هر چقدر هم عاقل باشد اما به شما حسادت می ورزد مشاوره نکنید،  چون او ممکن است بدلیل اینکه خودش به هر دلیلی نتواند به استرالیا بیاید، به شما هم بگوید شما هم نمی توانید و معمولاً برای اینکه حرفشان را به کرسی بنشانند از دروازه احساستان وارد می شوند و ایرانیان هم که قربانشان باید رفت کوهی از احساس و معرفتند!

توصیه سوم:

هر کسی که می خواهد به استرالیا از طریق ویزاهای مهارتی مهاجرت کند باید از لحاظ فکری و بدنی خود را پیش از ورود به استرالیا آماده کند. این آمادگی را یکسال پیش از ورود به استرالیا در خود ایجاد کنید. اداره مهاجرت استرالیا  به هنگام بررسی پرونده اتان از شما و همراهانتان آزمایشات پزشکی می گیرد که اگر شرط سلامتی هر کدام از افراد پرونده احراز نشود، ویزای تمامی درخواست دهندگان براساس اصل  One fails all fail رد می شود. اما آزمایشات پزشکی یک طرف ، سخن من آمادگی فیزیکی است. ورزش شما را از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر مهاجران در سالهای اولیه مهاجرت شود می رهاند. حتماً  قبل از ورود به استرالیا یک ورزشی را به طور نیمه حرفه ای و جدی دنبال کنید. ورزشی که شما را به “عرق” بیندازد . بهتر است ورزشی باشد که با یک رقیب سر و کله می زنید، نه ورزش فردی.  یکساعت ورزش ذهن شما را از بسیاری مسائل مهاجرت دور نگه خواهد داشت و شما را آماده می کند تا با مشکلات احتمالی سالهای اولیه ورودتان به استرالیا  دست و پنجه نرم کنید.

توصیه چهارم:

بسیاری از ایرانیان تمایل دارند که به خارج از ایران و به ویژه به استرالیا مهاجرت کنند. اما اینکه شرایط مهاجرت را دارند چیزی است که به بررسی دقیق نیاز دارد.اگر تصمیم به مهاجرت گرفتید، اولین کاری که باید که انجام دهید این است که با یک مشاور رسمی مهاجرت در خصوص شرایطتتان صحبت کنید. در اینترنت اطلاعات زیادی هست اما توجه داشته باشید که قوانین مهاجرتی استرالیا به طور دائم در حال تغییر است و بسیاری از این اطلاعات در اینترنت به روز نیست و نمی تواند مبنای تصمیم گیری قرار گیرد. تلفن زدن به این و آن و گرفتن اطلاعات تلفنی دردی را دوا نمی کند و ممکن است در نهایت شما را سردرگم کند و وقتتان را تلف کند. در بسیاری از موارد نیاز به چندین ساعت بررسی دقیق است تا بتوان برآوردی واقعی از شانس مهاجرتتان به استرالیا ارائه داد و هیچ گاه تلفنی و بدون وقت قبلی نمی توان این اطلاعات را ارائه داد. وکلای رسمی استرالیا می توانند برای شما ” توصیه نامه ای ” را تهیه کنند که مثابه ” نقشه راه مهاجرت به استرالیا ” است و در این توصیه نامه تمامی اطلاعاتی که مربوط به آینده شماست آورده می شود و میزان شانس گرفتن ویزا بیان می شود. از پرداخت هزینه معقول برای گرفتن مشاوره نهراسید.

توصیه پنجم:

هیچ کس نمی تواند محل تولدش را انتخاب کند، اما محل زندگی اش را چرا. مهاجرت به استرالیا یک هوس نیست ، یک انتخاب است. انتخابی که محکوم به موفقیت است.

توصیه ششم:

برخی درعشقشان شکست خورده اند و یا با خانواده همسرشان مشکل دارند و یا در  سر کار با مدیرشان اختلاف پیدا کرده اند و یک شبه تصمیم می گیرند که مهاجرت کنند  و  یک هفته بعد ممکن است موضوع مهاجرت فراموششان شود، چون با خانواده همسرشان آشتی کردند یا رتبه شغلی گرفتند و یا دوست جدید پیدا کرده اند. مهاجرت یک انتخاب هوشمندانه است و نه راه حلی برای فرار از مشکلات افراد.

توصیه هفتم:

اگر بخواهید به استرالیا مهاجرت کنید باید پوستتان را کلفت کنید، غر نزنید و استرالیایی ها را بخاطر لهجه انگلیسی اشان ” چون شما لهجه آمریکایی حرف می زنید و می فهمید” مسخره نکنید . اگر فرضتان بر این است که ایران جای بهتری برای زندگی است و مهد تمدن دنیاست وایرانیان برترینتد و از این حرفها، دلیلی برای مهاجرت به استرالیا وجود ندارد. من عیناً همین توهماتی که ما درباره خودمان فکر می کنیم را از چینی ها ، ژاپنی ها و مصریها در استرالیا شنیده ام که آنان نیز فکر می کنند مهد تمدن بشریتند، اما نمی دانم چرا در استرالیا زندگی می کنند! عموم افراد اینجا “در حال حاضر زندگی” می کنند و دنبال آنچه که به معنای رایج زندگی در ایران است نیستند. در ایران عموم افراد شبیه به هم هستند ، دماغها عمل کرده، لاغر با ظاهری متمول اما در حقیقت، ممکن است آه در بساط نداشته باشند. برخی بدنبال این هستند بدون تلاش دری به تخته بخورد و پولی بی دردسر از آسمان وسط سفره اشان که درش کالباس و خیارشور، ماست و چیپس است ” به سلامتی ” بیفتد. من در استرالیا معنای “زندگی” را فهمیدم . اینجا آدمها ساده تر هستند، اما احمق نیستند. اینجا افراد همدیگر را به اسم کوچک صدا می زنند که شامل اساتید دانشگاه هم می شود. اینجا می توان روی حرف آدمها بیشتر حساب کرد و ” بله اشان ” بیشتر ” بله ” است . اینجا کسی کمتر قول الکی می دهد. اینجا رسم است که وقتی نخست وزیر استرالیا که بالاترین مقام رسمی مملکت است برای تماشای مسابقه راگبی می رود تماشاچیان او را هو می کنند . اگر دنبال “غر و فر ” هستید ایران بهترین جاست، اما اگر دنبال کیفیت زندگی هستید و دوست دارید هر هفته چند ساعت ماهیگیری کنید و ماهی های گرفته شده را فوراً با متر اندازه بزنید چون بر اساس قانون، باید از یک حدی بلندتر باشد و گرنه بچه ماهی محسوب می شود و آنرا باید به آب برگردانید به استرالیا مهاجرت کنید.

توصیه هشتم:

اگر می خواهید که در استرالیا زندگی موفقی داشته باشید ، فراموش کنید که در ایران چه بوده اید، چه داشته اید و چه می کردید . باید همه چیزتان را از صفر شروع کنید. باید همه چیزتان را از ابتدا اثبات کنید. به نظرم اگر در انتظار فرصت نشسته اید و آنرا به دست نمی آورید ، فرصت را برای خود ایجاد کنید. تو خود حجاب خودی، از میان برخیز

توصیه نهم:

در یک پروسه مهاجرت موفق ، عملاً دو بار به اصطلاح ” فرار مغزها ” صورت می گیرد: یکبار که از ایران به استرالیا مهاجرت می کنید و یکبار از جامعه ایرانی ساکن استرالیا فاصله می گیرید. هر دو حقیقتی تلخ است. زندگی در استرالیا را خودتان تجربه کنید. مسیر موفقیت هر فرد منحصر به فرد است . هر چقدر که دوستان و بستگان در استرالیا نداشته باشید و به آنان متکی نباشید و روی پای خود بایستید، درصد موفقیت اتان بیشتر است. پس از اینکه راهتان را سوا کردید و به تکامل زندگی مهاجرتی خود رسیدید، به اصل خود برگردید و هموطنانتان را یاری کنید مثل دکتر سمیعی و دیگران.

توصیه دهم :

اگر فکر می کنید که در استرالیا پول مفت به زمین ریخته، اشتباه می کنید. اگر نگاهتان ” کندن ” از سیستم استرالیاست به آمار نگاه کنید می بینید که استرالیایی ها یکی از پرکارترین ملیت ها روی زمین هستند. بی جهت نیست که ظرف مدت 350 سال  استرالیا جزو بهترین کشورها در دنیاست . اینجا کار کردن افتخار است و از زیر کار در رفتن بسیار بد.

توصیه یازدهم:

اگر دنبال زندگی لوکس و این حرفها هستید در ایران بمانید .

توصیه دوازدهم:

فرهنگ کار در استرالیا بسیار متفاوت از ایران است و اکثر ایرانیانی که به استرالیا مهاحرت می کنند در بدو ورودشان employable نیستند. عموماً کارفرمایان در استرالیا بدنبال افرادی هستند که کمترین نیاز به آموزش در حین کار داشته باشند و معمولاً معیارهای مهم اولیه ای که تعیین می کنند که به آن Essential Criteria می گویند باید صددرصد احراز شود وگرنه فرد نمی تواند شغلی بدست آورد. یکی از مهمترین کارهایی که یک مهاجر قبل از ورود به استرالیا می تواند انجام دهد به روز رساندن اطلاعات کاری رشته خود و دانستن نیازهای کارفرمایان در استرالیاست. این کار را می توانید با جستجو در گوگل و یا عضویت در گروههای مرتیط شغلی بدست آورید. سعی کنید یک نفر را که در رشته کاری خودتان در استرالیا مشغول به کار است پیدا کنید و از او بپرسید که در چه زمینه هایی باید دانش اتان را ارتقا بخشید . سوال در خصوص اینکه وضع کار در استرالیا چه گونه است . مشکلی حل نمی کند . کار در استرالیا زیاد است، اما آیا شما توانایی انجام کار مرتبط به رشته اتان را دارید ؟

توصیه سیزدهم:

به نظرم یکی از تفاوت های بارز فرهنگی زندگی در استرالیا و ایران در همین عبارت ” دست گیری” است. ما عموماً به دنبال این هستیم که کسی دستمان را بگیرد و تغییری در زندگی ما ایجاد کند که این طرز فکر مغایرت کامل با طرز تفکر غربی دارد.
من معتقدم که عموم ایرانیان دوست دارند ” کشف ” شوند، دوست دارند که کسی از در وارد شود و ” ارزش ها “، ” نبوغ” ، ” مهارت ها ” و زیباییهای بیرونی و درونی آنان را مثل یک زیرخاکی پیدا کند. این در انتظار نشستن، نوعی نگرش منفعلانه به زندگی است و بدرد ایران می خورد که آدم های صبور ، سر به زیر و آرام را می پسندد. بیشتر مشکلات ما در استرالیا از همین دیدگاه اشتباه است.

توصیه چهاردهم:

آمار طلاق بین ایرانیان پس از مهاجرت به خارج از کشور بسیار بالاست. زن و شوهر باید همدل و همراه باشند و توافق برای زندگی در خارج از کشور را داشته باشند و هر دو بدانند مسئولیت یکسانی در قبال خانواده دارند. اگر فکر می کنید که مهاجرت به استرالیا مفری برای حل مشکلات خانوادگی اتان است که باعث و بانی اش بستگانتان است ، قدم گذاشتن در این مسیر کمکی به حل مشکلاتتان نمی کند و اوضاعتان بدتر خواهد شد. مشکلاتتان را در ایران حل کنید، بعد مهاجرت کنید.

توصیه پانزدهم:

در سالهای اولیه مهاجرت فقط مشاهده کنید و یاد بگیرید. انرژی اتان را برای نقد سیستم هدر ندهید. هروقتی که فکر کنید که سیستم ایراد دارد، اگر حالش را داشته باشید و بروید تحقیق کنید می بینید که سیستم چندین پروسه جلوتر از شما را دیده که به عقلتان نمی رسیده. یادتان باشد که شما به دانشگاه مادام العمر یادگیری قدم گذاشته اید. برخلاف اینکه در ایران مثلاً از چند صد متری از ظاهر یک فرد می توانید قریب به 70 درصد از روحیاتش پی ببرید، در استرالیا همچنین خبری نیست و هیچ چیزی از شکل و شمایل 160 ملیت مختلف نخواهید فهمید. به ایرانی هایی هم بر می خورید که هیچوقت مثالشان را ندیده اید و فکر می کنید که از کره دیگری به استرالیا پا گذاشته اند. سالها طول می کشد که با دیدن افراد بتوانید در خصوص روحیات و خلقیاتشان به طور نصفه و نیمه قضاوتی درست داشته باشید.آنوقت به این شعر مولانا می رسید که همدلی از همزبانی بهتر است.

توصیه شانزدهم:

راحتترین راه برای رسیدن به مهاجرت به استرالیا راه مستقیم و قانونی است. ممکن است در ابتدا فردی به خاطر زرنگی های خاصی که با ایرانی عجین شده، از طریق دور زدن سیستم پیشرفت کند اما مسلماً در اواسط کار به بن بست بر می خورد و شاید دیگر نتواند از نو شروع کند. پس از مهاجرت به استرالیا باید قدم به قدم جلو رفت و برنامه داشت. باید دقیق فکر کرد که چه هدفی را می خواهیم به دست بیاوریم و برای رسیدن به آن هدف چقدر توانایی داریم. وقتی که تصمیم گرفتیم و با خردمندان مشورت کردیم و سپس هدفمان را مشخص کردیم ، دیگر نباید تردید کنیم و برای رسیدن به هدفمان باید گام بر داریم .

توصیه هفدهم:

اگر شما در ایران در رشته کاری خود موفق نباشید، شانس اینکه در استرالیا زندگی موفقیت آمیزی داشته باشید زیاد نیست. انسانهای موفق، صرفنظر از اینکه در چه شرایطی زندگی می کنند، موفق هستند چون شرایط زندگی موفقیت آمیز را برای خود خلق می کنند. سنجش میزان موفقیت افراد، موضوعی شخصی است و به احساس رضایت مندی خودتان به عملکردتان باز می گردد. به عبارت دیگر، مهم نیست که دیگران چه نظری در خصوص میزان موفقیت شما دارند، مهم آن است که خودتان عملکردتان را مثبت و موفقیت آمیز بدانید و به ” بودن ” خود افتخار کنید.

توصیه هجدهم:

انسان اگر بخواهد، می تواند سرنوشتش را تغییر دهد.

توصیه نوزدهم:

کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده اند، وقتی فرشتگان جانشان را می گیرند ، می گویند: «در چه حال بودید؟» پاسخ می دهند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» می گویند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است ، و دوزخ بد سرانجامی است. سوره نسا آیه 97 ترجمه استاد مهدی فولادوند

توصیه بیستم:

اگر فکر می کنید که تا ۳۰ سال آینده ایران از روی گسل زلزله خارج میشه و استحکام ساختمان های ایران به مثابه استحکام ساختمان ها در ژاپن میشه، اونوقت به استرالیا مهاجرت نکنید.

توصیه بیست و یکم:

هر ساله گزارشی توسط سازمان ملل تحت عنوان ” گزارش شادی جهانی” منتشر می شود که به ترتیب فهرستی از شادترین مردم کشورهای جهان را منتشر می کند. بر اساس این گزارش، در سال 2017 کشور استرالیا در جایگاه نهمین شادترین کشور در جهان ایستاده است و ایران در جایگاه 108 کشور. انتخاب برای مهاجرت با شماست.

توصیه بیست و دوم:

تحقیق کردن در خصوص یک موضوع یک مهارت محسوب می شود و مهارتی اکتسابی است مثل یادگیری نجاری . کسانی که می خواهند به استرالیا مهاجرت کنند باید مهارتهای تحقیقاتی را در خود پرورش دهند، چون ربط مستقیم به موفقیتشان دارد. گاهی اوقات در آگهی های استخدام در استرالیا نیز می بینید که کارفرما فردی را می خواهد که مهارتهای تحقیقاتی داشته باشد و بتواند گلیم خودش را از آب بکشد. اولین کاری که باید برای پرورش این مهارت انجام دهید “جستجو ” است . مثلاً برای مهاجرت به استرالیا، باید قبل از هر بیان هر سئوالی ، ” جستجو” کنید و به مطالبی که مربوط به کلید واژه مورد نظرتان دسترسی پیدا کنید و آنها را بخوانید. شما باید توانایی اینکه بتوانید به طور مستقل زندگی کنید و مسائلتان را به طور فردی در استرالیا حل کنید و تصمیم گیریهای درستی در زندگی جدیدتان اتخاذ کنید در خود پرورش دهید. یادتان باشد که شما تنها فردی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید و بیشترین آسیبی که مهاجرین تازه وارد به استرالیا می خورند، تکیه بر اطلاعات دست دوم و شنیداری است. موضوعات مورد علاقه اتان را در موتورهای جستجو گر بگردید و اطلاعات مختلف را کنار هم بگذارید و در نها یت به جمع بندی برسید. یکی از روشهای تحقیق، پرسیدن از دیگران است اما تنها به آن بسنده نکنید. پرورش مهارتهای ” تحقیقاتی ” زمان بر است و باید خسته نشوید و از مغزتان کمک بگیرید و فعالانه از آن کار بکشید.

توصیه بیست و سوم:

اگر در خصوص مزایای مهاجرت می خواهید بدانید، کتاب هجرت و تمدن دکتر شریعتی را بخوانید که تا حدی تکلیفتان را مشخص می کند و نوری به تاریکی ذهنتان می اندازد.

توصیه بیست و چهارم:

اگر می خواهید که در استرالیا موفق باشید. باید ابتدائاٌ مسئول زندگی خودتان باشید. باید راساٌ مسئولیت اشتباهاتتان را بپذیرید. باید بدانید که هیچ کس به جز شما نمی تواند سرنوشت زندگی اش را تغییر دهد. هیچکس به غیر از شما نمی تواند به شما کمکی کند. اینجا عرصه رقابت است، هر که بهتر صحبت کند و بهتر مهارت های خود را ” بفروشد” موفق است. شما پنجاه سال هم در خانه بنشینید تا کسی از در بیاید و ” دستتان ” را بگیرد، بیهوده نشسته اید.

توصیه آخر:

همیشه یک چیزهایی هست که می توان به آنان اندیشید، اما نمی توان آنان را نوشت، نمی شود آن را به کسی گفت .

همیشه صندوقچه ای پنهان در درون آدمیان است. در آن پیچاپیچ لایه های تفکر آدمی، چیزهایی هست که فقط خودت می دانی و خالقت…آیا می توان به آن مرز آزادی رسید، که نه مانعی ، نه حصاری ، نه مصلحتی، نه ترس از رسوایی، نه ترس از جدایی ، این خودسانسوری را بین ببرد، و رها سازد آن ناگفتنی ها را …..

از قضاوت کردن درباره مردم هراسان باشید.. چون تا راز آن صندوقچه اسرار شان را ندانید، نمیدانید چرا اینگونه کرده اند، چرا اینگونه گفته اند، چرا اینگونه اند.

سال نو و داستان مهاجرت به استرالیا

مهم نیست که در روز چند ده ای میل از افراد مختلف دریافت کنم، اما این بار نام فرستنده اش آشنا به نظرم رسید. گاهی اوقات، بعضی نام ها در ذهن  انسان جا خوش می کند و می ماند.

اسمش را جستجو کردم. حدسم درست بود.  دیدم سال 2011 برای مهاجرت به استرالیا با من تماس گرفته بود و من راهنمایی های لازم را به او کرده بودم و الان 8 سال از آن زمان می گذرد و باز هم همان سوالات  را می پرسد اما به نوع دیگر و هنوز هم مردد آمدن و نیامدن است . بیچاره آن ذهن که این فکر سنگین مهاجرت را سالهاست با خود حمل می کند.

حداقل 8 سال است که من می دانم فکر مهاجرت رهایش نکرده  و مسلماْ این مردد بودن در تصمیم گیری های زندگی اش انعکاس داشته . این خانه را بخرم یا نخرم . بچه دار بشوم یا نشوم . این شغل را قبول بکنم یا نکنم و دهها بکنم یا نکنم دیگر .

شاید اگر آن زمان به راهنمایی ام عمل کرده بود الان سالها بود که در استرالیا زندگی می کرد و شاید زندگی خیلی عالی در استرالیا داشت و شاید هم خودش را تا حالا بدبخت کرده بود.

مهاجرت نوعی قمار کردن در زندگی است. دیروز یکی آمده بود دفتر و تعریف می کرد که یکی از دوستانش که از راه قایق ۷ سال پیش به استرالیا آمده به کشیدن “چسب” روی آورده. برای من مکانیزم درست کردنش  را هم تعریف می کرد که چه  چسبی را از چه محصولی  می تراشند و با چه قاطی می کنند و وارد بدن می کنند که حوصله اش از این بحث خارج است. باید ظرفیت زندگی در کشور آزاد را داشت و در خود پروراند. اگر نداشته باشید خودتان را بدبخت کرده اید.

به چشم دیده ام فارغ التحصیل دانشگاه شریف را از کارفرمای استرالیایی اش می خواست که بطور هفتگی اجاره خانه و حداقل پول خورد و خوراکش را به او نپردازد و مابقی حقوق هفتگی اش را به او بدهد تا برود  قمار کند. چون هفته ها شده بود که پول اجاره خانه را نپرداخته بود و پول کافی هم برای خریدن غذا نداشت و همه را در قمار باخته بود. به خاطر شب زنده داری های مکرر و خلف وعده به کارفرما  موقعیت شغلی اش از بالاترین مرتبه ممکن به حداقل مرتبه شغلی نزول پیدا کرد. الان نمی دانم که وضعیتش به چه صورت است. اگر فکر کنید دارم داستانسرایی می کنم، اشتباه می کنید.

تکلیفتان را با خود مشخص کنید

سال نو است و رد و بدل کردن تبریک از در و دیوار می بارد. می خواهید در سال نو شمسی چه کنید؟ هی این سالهای نو پشت سر هم می آیند و می روند و ما گاهی آنقدر در اوهام خود غرق هستیم که تا به خود می آییم سال جدید دیگری از راه می رسد.  تکلیفتان را برای خودتان روشن کنید.

معتقدم انسان  برای کارهایی که می خواهد انجام دهد  باید به یک پاسخ مشخص برسد. چه درست و چه غلط. این شما هستید که باید تصمیم برای مهاجرت بگیرید و هیچ کس دیگری نمی تواند به شما کمک کند.

بسیاری از کسانی که می خواهند مسیر مهاجرت را دنبال کنند ممکن است دائم در شک و تردید باشند و برای انجام کارها  امروز و فردا کنند و خودشان را سردرگم  کنند.

سئوال اساسی  که پیش روی شماست این است که آیا  هدف کنونی زندگی اتان مهاجرت به استرالیاست؟  پاسخ به این سئوال بله یا نه است و اگر پاسختان بله است باید چند کار اساسی انجام دهید . اول اینکه یک مدت زمانی را برای رسیدن به هدفتان در نظر بگیرید مثلآً دو سال . دوم اینکه اقداماتی را که باید در هر زمان انجام دهید را به ریز به صورت مرحله ای بنویسید و بر اساس زمانبندی جلو بروید و پیشرفتتان را به طور دائم ارزیابی کنید و ببینید که آیا بر اساس زمانبندی از پیش تعیین شده جلو می روید یا خیر. آنوقت به هدفتان رسیده اید.

اگر به این نتیجه رسیدید که نمی خواهید مهاجرت کنید این پروژه را در ذهنتان ببندید و به آن خاتمه بدهید . حتی نیاز نیست که اخبار مهاجرت را هم دنبال کنید چون وقت تلف کردن است . حتی از عضویت در گروههایی که درباره مهاجرت هست هم بیرون بیایید و به طور کامل ذهنتان را معطوف به اهداف دیگر زندگی اتان کنید.

فکر مهاجرت را هی به این طرف  وآن طرف نکشید. چون این فکر بدون اقدام، آزاردهنده خواهد بود و در حالت بی تکلیفی مداوم به سر خواهید برد .

مهاجرت نیاز به اقدامات عملی دارد و این شما هستید که باید در راه آن قدم بردارید.  دلیل مهاجرت این نیست که شغل خود را دوست ندارید و یا زندگی مطابق میلتان نیست و یا طلاق گرفته اید و یا قرض و قوله دارید و غیره . این عوامل می تواند شما را به فکر مهاجرت بیاندازد اما دلیل مهاجرت نمی تواند باشد. چون ممکن است شما فردا عاشق شوید و ازدواج مجدد بکنید و یا شغل جدیدی پیدا کنید و پولی به دستتان برسد و قرضهایتان را بدهید و مهاجرت را از یاد ببرید و دو روز بعد که باز هم مشکل جدید پیدا کردید به یاد مهاجرت بیفتید.

مهاجرت یک تصمیم جدی و یک هدف گذاری در زندگی است  . نجات یک نسل است . تجربه کردن نوع متفاوتی از زندگی است. محک زدن واقعی استعدادها و توانایی های فردی شماست . اینکه موفق می شوید یا نه بستگی به خودتان دارد . زندگی در غرب یک طیف گسترده ای  از خوبی ها و بدی هاست . می توانید به بالاترین مدارج که برای خودتان در زندگی متصور هستید برسید و یا اینکه شب تا صبح تمامی پولهایتان در قمار ببازید . اینجا خودتان مسئول زندگی اتان هستید، هیچکس را نمی توانید غیر خودتان  ملامت کنید.

در سال جدید توصیه من این است:‌ اگر می خواهید مهاجرت کنید تمامی تلاش خود را انجام دهید تا به هدفتان برسید و اگر نمی خواهید مهاجرت کنید همین الان پس از خواندن این مطلب در این جعبه باز گذاشته شده را در ذهنتان ببنید و آنرا کنار بگذارید. با موضوع مهاجرت یک بام و دو هوا نمی شود  روبرو شد. یا بله هست یا خیر.  procrastination is the thief of time

سال نو مبارک

جوجه کباب به سبک استرالیایی

Joojejامروز هوس جوجه کبابی کرده بودم که به سبک ایرانی درست شده باشه. این مرغ و جوجه بد شانس را می توان به بیش از ۵۰ طعم مختلف در استرالیا خورد ، چون هر ملیتی یک جور درستش میکنه و سر سفره اش میزاره. فکرم نکنید که جوجه کباب ایرانی بهترین طعم را داره این خبرا نیست !

نزدیکی محل کارم یک کبابی هستش که یک همزبان افغان تبار راهش انداخته و الحق کیفیت غذاش خوبه.

موقعی که غذا را روی میز گذاشتند حیفم اومد ازش یک عکس نگیرم. یک هو ذهنم رفت به اینکه اگه‌ یک استرالیایی که تو ایران زندگی میکنه یکدفهه هوس یک غذای استرالیایی کنه آیا میتونه بره تو تهران بعد از نیم ساعت رانندگی غذاش رو بخوره بعد بره خونه اش ؟ یک هندی ساکن تهران چطور ؟ یک نپالی ساکن تهران چطور ؟ یک پاکستانی ساکن تهران چطور ؟ یک آلمانی ساکن تهران چطور؟

در استرالیا تنوع غذایی باورنکردنی هست و هر ملیتی می تونه غذای مورد علاقه اش را با بهترین کیفیت و در کمترین زمان در شهرهای بزرگ پیدا کنه.

بعدش یک دفعه ذهنم رفت تو بحث های دو تابعیتی ها و یا خودی و غیر خودی ها . دایره ای که هر روز داره تنگ تر می شه.

‌بعد استرالیا را می بینم که برای همه نژادها ، هیچ محدودیتی وجود نداره. آدما بسته به استعداد و توانایی هاشون میتونند تو سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این مملکت رشد کنند و چه میکنه استرالیا با این سیاستش ! وقتی اصل بر توانایی آدما باشه اونوقت نژاد و مذهب و مسلک بی معناست.

خدا تو استرالیا از دیدن بنده هاش خیلی حال میبره. آدمهایی که سرشون تو کار خودشون هستش .
خدا از دیدن اینکه زن و بچه مردم از چشم آدما در امان هستند خیلی حال میبره . از دیدن ماهی هایی که باید اندازه اشون را به هنگام ماهیگیری با متر گرفت و کوچولو هاشون را برای بازی کردن تو آب برگردوند خیلی حال میکنه. خدا از دیدن آسمان آبی که دود و دم نگرفته خیلی حال میبره . از دیدن مارهای خوش و خط و خالی که نمی شه بکشیشون و کشتنش هم هیچ نفعی برات نداره خیلی حال میکنه .

بر مقبره ابوالحسن خرقانی نوشته شده که هر که بدین سرای درآید بدو نان دهید و از ایمانش مپرسید چون هر که در نزد خدای باریتعالی ارزش جان دارد در نزد ابوالحسن نیز ارزش نان دارد.

ابوالحسن الان تو خرقان نیست کنار من تو این شب تاریک تو سیدنی هستش .یک حسرت بزرگ دو تایی تو دلمون نشسته.

اقامت در استرالیا

CitizenshipCertificateراههای اقامت در استرالیا بسیار متنوع و گوناگون است و باید توجه داشت که مسیرهای اقامتی برای افراد مختلف – که با توجه به شرایط متقاضی و هدفش از سفر به استرالیا تعیین می شود- ممکن است متفاوت از دیگری باشد .

به طور کلی می توان گفت که حدود 120 ویزایی که برای ورود به استرالیا وجود دارند در دو دسته کلی جای می گیرند که عبارتند از ویزاهای مرتبط به اقامت دائم و ویزاهای مرتبط به اقامت موقت و مهم است متقاضی پیش از هر اقدامی بداند که چه مسیری مناسبترین راه برای اقامت دائم و یا موقت وی در استرالیاست.

ویزاهای اقامت موقت

همانگونه که از نامش پیداست ویزاهایی که شامل این بخش می شود برای اقامت موقت و کوتاه مدت متقاضی صادر می شود که مدت زمان اقامت فرد می تواند از یک روز تا چند سال طول به طول بیانجامد. به طور معمول برای درخواست این دسته از ویزاها، متقاضی باید برای هدف مشخصی به استرالیا وارد شود و این هدف مشخص در تقاضای ویزا شرح داده می شود و مدارک مرتبط با آن، ضمیمه پرونده می شود و پس از صدور ویزا و ورود به استرالیا، دارنده ویزا نباید به کاری که برخلاف شروطی که بر روی نامه ویزا درج شده دست بزند.

مثلآً اگر در ویزای یک دانشجو شرطی آورده شده باشد که دانشجو نمی تواند بیش از حداکثر 40 در دو هفته ساعت کار کند ، حتی اگر کارفرمایی نیاز داشته باشد که دانشجو بیش از این میزان مشخص شده برایش کار کند، دارنده ویزا نباید آنرا بپذیرد چون ممکن است که این اقدام عواقب ناگواری برایش داشته باشد و باعث کنسلی ویزا شود و دانشجو مجبور شود که خاک استرالیا را ترک کند.

ویزای توریستی، ویزای کار و تعطیلات ، ویزاهای کوتاه مدت کاری، ویزای دانشجویی ، ویزای ترانزیت ، ویزای مربوط به درمان پزشکی ، ویزای مربوط به بازنشستگان و یا ویزای دیپلماتیک تماماً در زیرشاخه ویزاهای اقامت موقت استرالیا قرار می گیرند و گاهی، شرطی نیز به ویزاها اقامت موقت الصاق می شود به نام شرط 8503 که فرد نمی تواند به جز در موارد استثنایی برای ویزای دیگری در استرالیا اقدام کند و برای درخواست هرگونه ویزای دیگری باید خارج از خاک استرالیا اقدام کند.

معمولاً برای درخواست ویزاهای اقامت موقت ، متقاضی ویزا باید به طور “واقعی”، قصد و نیت اقامت کوتاه مدت در استرالیا داشته باشد، در غیر این صورت به او ویزا داده نمی شود. معمولاً نکته مهمی که کارکنان اداره مهاجرت در صدور اینگونه ویزاها در نظر می گیرند این است که شانس قابل قبولی برای بازگشت فرد به کشورش وجود دارد ، چون متقاضی ویزا از لحاظ عاطفی، مالی، خانواده، شغلی در کشور محل سکونتش وابستگی هایی دارد و هیچ عاملی وجود ندارد که در طی مدت زمان اقامتش در استرالیا به خواهد سفرش را طولانی تر کند و منجر به اقامت دائم وی در استرالیا بشود.

ویزاهای اقامت دائم

MigrateToAustraliaاین دسته از ویزاها برای کسانی است که از قبل هدف دارند که در استرالیا اقامت دائم داشته باشند و این کشور را محل زندگی آینده خود انتخاب کرده اند و اداره مهاجرت از قصد و نیت آنها از زندگی دائم در استرالیا آگاه است.

با توجه به رفاه قابل قبول زندگی در استرالیا و اینکه شهرهای اصلی استرالیا معمولا هر ساله جزو ده شهر برتر دنیا برای زندگی انسانها انتخاب می شوند، شاید صدها میلیون نفر در سراسر دنیا تمایل داشته باشند تا در استرالیا زندگی کنند و اقامت دائم داشته باشند ، اما آیا با توجه به اینکه استرالیا در حدود 24 میلیون جمعیت دارد و زیرساخت های لازم برای چنین حجمی از اسکان مهاجر وجود ندارد عملاً به این تمایل افراد وقعی گذاشته نمی شود و فیلترهای متعددی برای ” سرند کردن ” متقاضیان برای اقامت دائم در استرالیا وجود دارد.

در سالیان گذشته و امسال ، دولت استرالیا همواره سهمیه ای کمتر از 200 هزار نفر در سال برای مهاجرت در تمامی برنامه های مهاجرتی در نظر گرفته است و به همین دلیل رقابت شدیدی بین متقاضیان مهاجرت به استرالیا وجود دارد.

به غیر از ویزاهای ازدواج ، ویزای والدین، ویزای کارفرما ، ویزای نخبگان و یا ویزاهای انساندوستانه که بر اساس شرایط خاصی اقامت دائم اعطا می شود و معمولاً سازمان، شرکت و یا فردی استرالیایی اسپانسر متقاضی ویزا می شود، معمولاً ویزاهای تجاری و یا ویزاهای مهارتی تاحدودی قابل کنترل توسط متقاضی است و شرایط خاص و ویژه ای دارند که ممکن است متقاضیان ویزا بدون داشتن حامی و یا اسپانسر در استرالیا بتوانند به عنوان نسل اول مهاجر در استرالیا به ان کشور مهاجرت کنند و در آن ماوا گزینند .

به طور کلی باید گفت برای احراز شرایط ویزاهای مهارتی ، دانش زبان انگلیسی در حد بسیار عالی و داشتن تحصیلات دانشگاهی یا فنی و داشتن سابقه کار جزو شروط اولیه متقاضیان است. مضاف بر اینکه شغل فرد باید مورد نیاز کنونی جامعه استرالیا باشد و این نیاز بر اساس لیست مشاغلی است که اداره مهاجرت سالیانه منتشر می کند و آنرا دائماً به روز می کند.

برای دیدن لیست مشاغل مورد نیاز استرالیا می توانید به این لینک مراجعه کنید.

برای ویزاهای تجاری، معمولاً دانش زبان انگلیسی شرط اساسی نیست و متقاضی می تواند با پرداخت هزینه کلاسهای زبان کمبود دانش زبان انگلیسی خود را در استرالیا جبران کند ، اما داشتن حداقل 800 هزار دلار استرالیا که با وضعیت دلار امروزه به معادل چند میلیارد تومان سرمایه در ایران سر میزند از شروط اولیه است. تازه داشتن این میزان پول کافی نیست بلکه شروط دیگری نیز منجمله مالکیت یک شرکت و یا داشتن یک بیزنس فعال با گردش مشخص مالی لازم است.

بجز ویزاهای ازدواج و انساندوستانه که استثناتی قائل هستند، معمولاً شرط سلامت جسمانی باید توسط متقاضی و افراد خانواده اش احراز شود و معمولاً عدم سلامتی حتی یک عضو از اعضای خانواده منجر به رد تقاضای ویزا کلیه افراد خانواده می شود.
چنانچه قصد دارید چه از طریق ویزاهای اقامت دائم و یا موقت به استرالیا بیایید ، توصیه می شود که با یک مشاور رسمی مهاجرت قبل از هر اقدامی مشورت کنید تا بهترین و مناسبترین ویزا با توجه به شرایط و قصد و هدفتان از مهاجرت به استرالیا به شما توصیه شودو ما خوشحال خواهیم شد که اگر بتوانیم شما را در این پروسه یاری کنیم .

اگر می خواهید موضوع مهاجرتتان را با ما در میان بگذارید ، می توانید از طریق این صفحه با ما در تماس باشید و اگر سئوال کلی در خصوص این مطلب دارید می توانید در پایین همین نوشته به اشتراک بگذارید.

ده درس برای علاقمندان مهاجرت به استرالیا

اخیراً  نتایج نظرسنجی که توسط شرکت ” گلوبال پروفشنال” منتشر شده نشان می دهد که از دیدگاه مهاجرین، استرالیا مقام سوم را  از لحاظ جذابیت برای زندگی و کار در بین کشورهای جهان  کسب کرده است. این بدین معناست که سالانه  صدها هزار و شاید میلیونها نفر از سراسر  جهان تمایل دارند که در استرالیا زندگی و کار کنند و اقامت دائم داشته باشند. سئوال اینجاست  به توجه به سیل این همه متقاضی چه مکانیزمی برای انتخاب این همه افراد وجود دارد و چه شرایطی را باید داشت تا در استرالیا اقامت دائم گزید؟

سرعت

speedمن روزانه دهها ای میل و تماس تلفنی دریافت می کنم که بسیاری از هموطنان می خواهند هر چه سریعتر به استرالیا مهاجرت کنند، چون از وضع موجود زندگی اشان راضی نیستند، آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟

پاسخ من به این سئوال منفی است.

اگر می خواهید به سرعت به استرالیا خودتان را برسانید، کشوری اشتباه  را برای زندگی خودتان انتخاب کرده اید. اینجا مثل ایران نیست که بتوان  به اصغر و تقی و نقی زنگ زد تا کار مهاجرت را جلو انداخت، چون در استرالیا قانون حاکم است.

اگر امروز تصمیم به مهاجرت گرفتید شاید یک سال تا دو سال طول بکشد ، که البته بر مبنای نوع ویزا این زمان متفاوت است، تا قدم به خاک استرالیا بگذارید.  همین قانون به شما مدت زمانی که باید انتظار بکشید را اعلام می کند و می دانید که ” حدوداٌ” چقدر باید ” خون دل ” بخورید تا پاسخ ویزایتان بیاید.

لطفاً  قشنگ به این کلمه ” قانون” فکر کنید. اینجا همه در برابر قانون یکسانند. یعنی تقی و نقی و اصغر همانقدر حق دارند که  نخست وزیر استرالیا در برایر قانون حق دارد. به خاطر همین، هیچ تقدمی در کارها به خاطر آشنایی وجود ندارد. مهاجرت یک فرآیند است که در بیشتر اوقات زمانبر، بسیار دقیق و حساب شده باید انجام شود.

درس اول : اگر به سرعت می خواهید تا آب و هوایی عوض کنید لطفاً به شمال ایران  مثلاٌ به نوشهر تشریف ببرید، اگر صبور هستید و سرسخت به استرالیا تشریف بیاورید.

قانون، ابزار کنترل

Australian_Coat_of_Arms_Law2   اگر تا به حال به طور عملی از قانون گریزان بوده اید بدانید که استرالیا کشوری قانونمند است و همه در برابر قانون یکسان هستند. قانون در استرالیا  یا سیاه و یا سفید است و رنگی به نام خاکستری وجود ندارد.

به عنوان مثال اگر فردی  بر اساس قانون باید یک سال سابقه کار برای مهاجرت داشته باشد، باید یکسال داشته باشد!  یازده ماه و بیست ونه روز ، یک سال نیست و منجر به رد تقاضای ویزا می شود.

قانون در استرالیا محل چانه زنی ندارد و نه با پول ، نه با زیبایی و نه با داشتن رابطه قابل خرید نیست. اینجا ضابطه بر همه چیز حاکم است. این نکته را در مهاجرت فراموش نکنید.

لطفاً اگر دریافتید که یکی از شرایط ویزا را احراز نمی کنید، چک و چانه نزنید و بروید و سعی کنید بر اساس توصیه ای که به شما می شود شرایط را احراز کنید و بعد از موفقیت ، درخواست کنید تا پرونده اتان به جریان بیفتد.

درس دوم: اگر از قانون خوشتان نمی آید لطفاً در ایران بمانید چون بر اثر کم توجهی به قانون،  سالانه حدود 50 هزار نفر بر اثر تصادف رانندگی کشته و  مصدوم می شوند. اگر از قانون خوشتان می آید به استرالیا تشریف بیارید چون سالانه حدود  کمتر از دو هزار بر اثر تصادفات جان خودشان را از دست میدهند.

مهندسین، پروفسورها و پزشکان

Doctorsاگر هر یک از عناوین بالا در شما صدق می کند و شما فوق دکترای مغز و اعصاب از بهترین دانشگاه ایران دارید ولی  زبان انگلیسی نمی دانید، استرالیا را فراموش کنید.

اگر  فکر  می کنید که با یک دوره شش ماهه فشرده  می توانید به  سطح عالی زبان انگلیسی برسید، هدفتان  محشر است  ولی متاسفانه  غیرواقعی است. ارتقای سطح زبان زحمت بیشتری می طلبد  به نظر من دو تا سه سال و هفته ای حداقل 15 ساعت تحصیل ، البته اگر نابغه اید کمتر از این میزان.

 اگر خواندن، نوشتن و انگلیسی شنیداری شما عالی است ولی صحبت کردن شما خوب نیست، بازهم استرالیا را فراموش کنید.

همانطور که گفتم اینجا یا سیاه است و یا سفید. اینکه می آیید اینجا و انگلیسی اتان را قوی  می کنید ، از لحاظ قانون قابل قبول نیست. داشتن تحصیلات همراه با دانستن  زبان انگلیسی عالی مورد نیاز استرالیاست، نه وهم و خیال پردازی و آرزوهای واهی.

درس سوم: جای اینکه فکر کنید که زبان انگلیسی اتان خوب است، بروید یک بار امتحان آیلتس واقعی بدهید تا عیناً ببینید که در چه وضعیتی هستید. اگر پول ندارید که امتحان آیلتس بدهید استرالیا را فراموش کنید، چون اینجا اجاره خانه حداقل هفته ای سیصد دلار است. بله درست خواندید هفته ای !

کابیت ساز ، مکانیک، تراشکار

mechanicاگر شما هر یک از مشاغل بالا را دارید و انگلیسی را خوب بلدید و تجربه کاری هم دارید،  جای شما در استرالیاست و  استرالیا شما را  در هوا می قاپد. استرالیا کشور عجیبی است اینطور نیست ؟

اینجا مدرک تحصیلی و دانشی خوب است بشرط اینکه فرد بتواند با محیطش ارتباط برقرار کند.

استرالیا  به دنبال دکترای مغز و اعصابی نیست که نتواند با مریضش انگلیسی حرف بزند، بلکه  به دنبال کابینت سازی است تا خواسته های مشتریانش را به تواند به زبان انگلیسی برآورده کند.

درس چهارم: استرالیا تقریباً بر عکس ایران است. هر شغلی که در ایران درآمد کمتری دارد ، در استرالیا درآمد بیشتری دارد. مثلاً موکت چسبان تا حد چهارصد دلار در روز می تواند درآمد داشته باشد و کارهای دفتری در حدود یکصد و شصت دلار!

انگلیسی اتان خوب نیست؟

englishدر حدود یک صد و بیست ویزا در استرالیا  وجود دارد. اگر انگلیسی شما خوب نیست بسیار ویزاهای محدودی شامل حال شما می شود.

اگر زبان انگلیسی بلد نیستید ولی پول و شرکت ثبت شده در ایران دارید  و گردش مالی مشخص داشته و هر ساله درآمد خود را اظهار کرده اید. شانسی برای مهاجرت دارید.

اگر  حداقل هشتصد هزار دلار که قابل انتقال به استرالیاست را دارید و می توانید کسب و کاری اینجا راه بیاندازید و ” طرح تجاری” هم دارید به استرالیا خوش آمدید.

 ممکن است از صراحت این نوشته آزرده خاطر شوید ولی من به عنوان یک مشاور، باید به مشتاقان مهاجرت به استرالیا تصویر واقعی از قوانین مهاجرت ارائه دهم و اگر شانسی ندارند به آنها بگویم تا هم از هزینه و هم از اتلاف وقت جلوگیری کنم.

درس پنجم: یکبار بروید امتحان آیلتس بدهید تا بدانید وضع زبان شما به چه صورت است. . اگر بخاطر نداشتن  امتحان آیلتس جدی گرفته نشدید دلخور نشوید. 

پول خرج کنید

moneyشاید به خاطر پیشینه فرهنگی، ایرانیان عادت ندارند که برای گرفتن اطلاعات ” پول ” خرج کنند. ولی من به کسانی که می خواهند به استرالیا مهاجرت کنند توصیه می کنم که “پول بدهید و اطلاعات قابل اتکا و مستند دریافت کنید.”

قوانین مهاجرت بسیار متغیر است و هر ساله و چه بسا هر ماهه تغییر می کند.

 وقت خودتان را بیهوده هدر ندهید و سعی نکنید که اطلاعات غیر متقن و غیر مطمئن از این سایت و آن سایت جمع آوری کنید.

توصیه می کنم ” دنبال اطلاعات مفت نگردید”، چون مسیری را به غلط و بر مبنای اطلاعات نادرست طی می کنید و دست آخر با صرف هزاران دلار متضرر می شوید و بر می گردید پیش یک وکیل و می خواهید آب رفته را به جوی بازگردانید.

یادتان باشد اگر اطلاعات غلط به سیستم دادید، این اطلاعات پاک نمی شود و همواره هست و اگر بخواهید مجدداً درخواست ویزا دهید آن اطلاعات قبلی وجود دارد و ممکن است با اطلاعات جدید مقایسه شود.

اگر دیدید که هر وکیل برای وقتش و برای ارائه مشاوره از شما درخواست پول کرد، تعجب نکنید.اینجا ” وقت، طلاست”.

شاید برخی فکر کنند که همه اطلاعات مربوط به مهاجرت در دسترس است و در وب سایت اداره مهاجرت استرالیا قابل دسترس است ولی پاسخ این است که اینطور نیست. بسیاری از اطلاعات در دسترس عموم وجود ندارد و فقط وکلای مهاجرت قابلیت دسترسی به آن را دارند، به همین دلیل است که می گویم پول بدهید . اطلاعات درست دریافت کنید.

درس ششم: مگر بابت اینکه دکتر بگوید ” حامله هستید یا نیستید ” حق ویزیت نمی دهید ؟ به همین منوال اگر وکیلی برای پاسخ به یک سئوال شما  “حق المشاوره ” خواست بدهید و شرش را بکنید!

وضعیت هموطنان آسیب پذیر

healthyاسترالیا کشوری است که عقلانیت و منطق بر آن حاکم است و کسانی را به عنوان مهاجر می پذیرد که انسانهای موفقی در کشورشان بوده اند، اگر انسان موفقی نیستید سیستم با فیلترهای مختلفی که گذاشته افراد مورد نیاز را انتخاب می کند و نمی توانید اینجا بیایید.

بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان سوم که منابع طبیعی و انسانی  خود را خرج بیگانگان می کنند، استرالیا، منابع انسانی و ثروت های  طبیعی و درآمدهای اقتصادی دنیا را ” می چاپد” و آنرا برای مردمش خرج می کند. اگر شما  می خواهید سوار موج استرالیا شوید در حالی که نه تخته موج سواری دارید و نه شنا بلدید، راه به جایی نمی برید.

درس هفتم: اگر فکر می کنید که آسیب پذیرید، استرالیا به شما اقامت نمی دهد. فکر نکنید که می توانید بدلیل داشتن وضعیت بد اقتصادی و شکست در زندگی عشقی و بیکاری و بدبختی و اعتیاد  و گرانی و.. دل اداره مهاجرت استرالیا را بدست آورید و به اینجا بیایید. خیال باطلی در سر می پرورانید .

می خواهید درس بخوانید

studyاسترالیا قدم شما را روی چشم می گذارد اگر از سی تا چهل هزار دلار پول داشته باشد و بخواهید به استرالیا برای تحصیل بیایید.

ذکر یک نکته مهم است که همواره تحصیل منجر به اقامت نمی شود. پبش از شروع فرآیند تحصیل با یک وکیل مجرب مشورت کنید تا چه رشته ای بخوانید تا شانس مهاجرت بیشتری داشته باشید.

درس هشتم: نظام تحصیلی استرالیا نمونه واقعی  قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم است.

مشتاقان پناهندگی و غیره

Refuتاکنون بارها  قایق های  قاچاقچیان  در راه استرالیا  از هم پاشیده و  جان صدها  انسان  از کف رفته  و صدها امید  در کف امواج اقیانوس له شده است. اگرچه این مسیر ورود به استرالیا سالهاست که بسته شده است.

من نمی توانم تصور کنم که  این عزیزان زمانی  که در آب  برای زنده ماندن در تقلا بودند، به چه فکر می کردند، اما یقیناً اگر از پیش می دانستند که مقصد واقعی آنان دریاست  و نه استرالیاست هرگز به چنین اقدامی دست نمیزدند.

از سفرهای پرمخاطره دریایی هموطنان فارسی زبان به استرالیا زیاد شنیده ام ولی دردآورترین داستانی که شنیدم متعلق به  یک مادر افغانی بود که با حزن و اندوه تعریف می کرد که قایق آنان در راه استرالیا دستخوش حادثه شد و تکه تکه قطعات قایق بر روی آب شناور بود.

 فرزندش سخت به او چسبیده بود تا خود را از خطر غرق شدن در آب  نجات دهد . متاسفانه چون تکه چوب  ظرفیت بیش از یک نفر را نداشت ، مادر، به زور فرزندش را از خود جدا می کند  و به دست دریا می سپرد  تا خود زنده بماند.

این ماجرا قصه نیست ، داستان غم و درد یک همزبان من و شماست در قایقی که من و تو ایرانی نیز بر آن سفر کرده ایم.

درس نهم: عزیزان به استرالیا از راه دریا سفر نکنید ، جان خود را به خطر نیندازید.

کشور روح افزار

Australia-girlاینکه استرالیا کشوری زیباست با طبیعتی دلنواز و روح افزا  حقیقتی است که بر هیچکس پوشیده نیست.

اگر می خواهید به استرالیا مهاجرت کنید باید سرسخت و صبور باشید و هرگز ناامید نشوید. باید برنامه ریزی داشته باشید و  منظم باشید. باید زبان انگلیسی را بسیار قوی کنید. راز موفقیت در استرالیا دانستن زبان انگلیسی عالی است.

ایرانیان از جوامع نسبتاً موفق در استرالیا هستند. اگر به دنبال زندگی سالم و بهشتی برای کودکانتان هستید به استرالیا مهاجرت کنید. برخلاف قوانین سختگیرانه مهاجرتی که برای ورود به استرالیا بر متقاضیان حاکم است، مردم کشور استرالیا مردمی خونگرم  هستند که با مشکلات مهاجران آشنایند.

درس دهم: برای ورود به بهشت لطفاً با کلید در را باز کنید ، از روی دیوار نپرید.

استرالیا، بورکینافاسو نیست

lifeinAustraliaمن این مطلب را برای کسانی نوشتم که دائماً در خصوص زندگی آینده مهاجرتی  خود و خانواده اشان در استرالیا نگران هستند و سئوالهایی می پرسند که گاه دود از کله انسان بلند می شود .من قبول دارم که مهاجرت به استرالیا، ممکن است برای برخی افراد دلهره آور باشد و مسائل گوناگونی در ذهن افراد از آینده زندگی اشان نقش ببندد، اما قرار نیست که شما به کشوری مثل “بورکینافاسو” مهاجرت کنید بلکه قرار است به کشوری توسعه یافته مهاجرت کنید.

استرالیا کشوری چند فرهنگی است. بدین معنا که شما در ابراز عقاید خود، و یا در انتخاب مذهب و یا به خاطر پیشینه نژادی و یا گرایش های فکری و جنسی خود موردتبعیض واقع نمی شوید.

کشوری مثل استرالیا،  کشوری توسعه یافته است یعنی اینکه نه تنها نیازهای اولیه انسانها در آن دیده شده بلکه زمینه برای رشد ” حداکثری” انسانها در آن وجود دارد. چیزی که معادلش را در ایران نداریم . باید چند سالی در  کشوری توسعه یافته زندگی کرد، تا معنای واقعی برآورده شدن نیازهای اولیه را در مقایسه با ایران فهمید.

اگر فردی بتواند به استرالیا از طریق ویزاهای اقامت دائم مهاجرت کند، باید در خصوص نکاتی که در ذیل می آید دلش “قرص” باشد.

بیشترین دغدغه مهاجران کار است . اول اینکه  اگر شما هر کار ” قانونی ” در استرالیا شروع کنید، کارفرما مکلف است که به شما حداقل حقوق قانونی بپردازد  که می توانید از مخارج زندگی اتان برآیید. حداقل حقوق قانونی در سال 2018 به میزان  18.29 دلار  در هر ساعت است که برای 38 ساعت کار در هفته به میزان 695 دلار است که این میزان قبل از پرداخت مالیات است. در سال میزان در آمد شما در حدود 36135 دلار است و میزان برآورد هزینه یک نفر در سال 20300 دلار که به ازای هر فرد بالاتر از 18 سال 7 هزار و صد دلار هزینه سالانه اش است و برای زیر 18 سال در حدود 3 هزار دلار. برای اطلاعات بیشتر می توانید این “چکیده برگ “ را به زبان انگلیسی در خصوص حداقل میزان حقوق ساعتی در استرالیا ملاحظه فرمایید.

این لینک هم در خصوص میزان پرداخت مالیات بر حسب میزان درآمد افراد است.

دوم اینکه  در استرالیا  هزینه ” تحصیل ”  برعهده دولت است . دولت ، تحصیل رایگان برای فرزندانتان تا مقطع پایان دبیرستان فراهم می آورد و چنانچه بخواهید به دانشگاه بروید به شما  کمک هزینه تحصیلی می پردازد که باید مبلغ آنرا بعد از اینکه کاری پیدا کردی به مرور زمان به دولت باز گردانید. اخیراً من گزارشی می خواندم در مقایسه وضعیت مدارس دولتی و خصوصی که در این گزارش آمده بود که مدارس دولتی عملکرد بهتری نسبت به مدارس خصوصی دارند. برای آگاهی از وضعیت مدارس دولتی و خصوصی در استرالیا به این لینک مراجعه فرمایید.

سوم اینکه بیمارستان و استفاده از خدمات پزشکی در استرالیا رایگان است  و استفاده از خدمات درمانی رایگان برای تمام کسانی که بدو ورود به استرالیا از طریق ویزاهای اقامت دائم می آیند شامل می شود. پس نگران هزینه های بیمارستان نباشید.

چنانچه نتوانید کاری پیدا کنید،  تحت پوشش دولت قرار می گیرید و به شما کمک می شود که کار پیدا کنید و مثلآ اگر نیاز به بازتوانی مهارت های کاری خود  دارید و یا نیاز دارید که آموزش ببینید که در نهایت شغلی پیدا کنید هزینه های آموزشی را دولت پرداخت می کند. در حال حاضر باید 104 هفته در استرالیا  حضور داشته باشید که بتوانید از کمک هزینه های مربوطه استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر می توانید به این لینک مراجعه کنید.

اگر شما معتاد به مواد مخدر و یا الکل هستید و نیاز به بازپروری دارید مکانهایی هست که به رایگان به شما کمک می کند که ترک اعتیاد کنید و در بعضی از این  محل های بازپروری،  امکانات استخر ، سونا و اسب سواری موجود است  و یا اگر نمی توانید اعتیاد به مواد مخدرتان را ترک کنید،  داروخانه هایی هست که حداقل مواد مخدر مورد نیاز شما را به طور قانونی در اختیارتان می گذارد تا آنرا مصرف کنید. مضاف بر این شما می توانید سالانه 12 بار به طور رایگان از خدمات رایگان روانشناسان بهره مند شوید.

 این مواردی که من در اینجا آوردم به نظرم محیط را برای رشد “حداکثری” انسانها فراهم می کند، اما اگر انسانی سخت کوش، هدفمند و منطقی و جاه طلب نباشید می توانید زندگی خوبی در استرالیا داشته باشید.

اینقدر نگران نباشید که آینده اتان در استرالیا چه می شود ، اگر گامهایی که در استرالیا بر می دارید عاقلانه ، مستمر و مبتنی بر قانون باشد زندگی خوبی خواهید داشت من معتقدم کسی که در ایران بتواند زندگی کند در هر کجای دنیا که باشد می تواند زندگی کند.

اگر سوالی در خصوص زندگی در استرالیا دارید در پایین همین مطلب بگذارید؛ من سعی می کنم پاسخ سئوالاتتان را بدهم.

خود زنی به سبک ایرانی

khodzaniتمامی وکلای مهاجرت استرالیا  در هر سال برای ارتقا دانش حقوقی اشان باید دوره هایی را مربوط به جدیدترین قوانین مهاجرت استرالیا بگذرانند که شرکت در این دوره ها اجباری است و گرنه پروانه کاری اشان تمدید نمی شود.

خاطره ای را که نقل می کنم  مربوط به چند سال پیش است و مربوط به زمانی است که من دوره  بازآموزی سالانه ام  را می گذراندم.

” کریستوفر لوینگستون “،  فرد شناخته شده ای بین وکلای مهاجرت است و من به همراه 20 وکیل دیگر در دوره  باز آموزی  وی شرکت داشتیم.

من  در این سالها از ” کریستوفر” چیزهای زیادی آموخته ام. وجه تمایز ” کریستوفر” با دیگر مدرسان این است که زیاد دربند ارائه مطالب به صورت علمی و کتابی نیست  و همیشه تجربیاتی را که در حین کار وکالت کسب کرده را با دیگران به اشتراک می گذارد و این موضوع،  یکی از جذابیت های کلاس هایی است که وی برگزار می کند.

فرق عمده ای بین اطلاعات ” Information”  و دانش ” Knowledge ” وجود دارد . اطلاعات همه جا قابل دسترس است و می توان آنرا در کتابخانه یا اینترنت پیدا کرد، اما دانش ماحصل تجربه عملی و علمی افراد است و این موضوع  در کار وکالت مهم است.

مثال ملموسی که می توان  به وجه تفاوت “اطلاعات” و “دانش” زد  به کار پزشکان مربوط است . مثلاً شما می توانید تمامی کتابهای پزشکی را خریداری و آنها را مطالعه کنید، اما ” دانش ” این را نیابید که پس از دیدن یک جوابیه آزمایشگاه  تشخیص دهید که ” بله ” فردی باردار است یا ” خیر” فردی باردار نیست.  از اینرو،  این فقط یک ” بله ” یا ” خیر” معمولی نیست بلکه پشت آن سالها تجربه و تحصیل دانش خوابیده است.

“کریستوفر” بدون اینکه بداند من ایرانی ام – که فکر می کنم اگر می دانست هم فرقی نمی کرد – داشت تجربیاتش را در خصوص مهاجرت به استرالیا و رفتارهای فرهنگی ملت های مختلف شرح می داد که  به ایرانیان اشاره کرد و  گفت: ” نمی دانم که پس از انقلاب سال  1979 در ایران چه اتقاقی افتاده ، اما جوانان ایرانی بسیار باهوشند و مراقب باشید که اگر با شما تماس گرفتند، از هزاران راه  وارد می شوند تا به دانش شما  دسترسی پیدا کنند و جواب سئوالاتشان را بگیرند بدون اینکه به شما پولی بپردازند .”

برخی از وکلای دیگر حاضر در کلاس،  نیز به بیان تجربیاتشان با ایرانی ها پرداختند که تصدیق حرف های ” کریستوفر” بود.

در بین زنگ به اصطلاح تفریح ، به پیش ” کریستوفر” رفتم و به  او گفتم که من ایرانی ام . او از من راجع به اظهارنظرش در کلاس در خصوص ایرانیان پرسید و من هم کلیت حرفهایش را تصدیق کردم و گفتم که اگرچه این موضوع کلیت ندارد ولی دیدگاه قریب به اتفاق ایرانیان بدین گونه است و اعتقاد ندارند که برای دسترسی به دانش افراد باید هزینه پرداخت کنند.

 در ادامه سئوالی که ” کریستوفر ” از من پرسید این بود که چطور من از ایرانی ها  پول در می آورم !  و من هم گفتم که بسیار سخت است ، اما به هرحال در می آورم.

” کریستوفر”  بعد  در خصوص دیدگاهش  درباره دختران ایرانی اشاره کرد که آن هم تا حد بالایی درست بود و  چون این یک وب سایت تخصصی در خصوص مهاجرت است از ورود به آن دوری می کنم.

قبل از هر اقدامی مشاوره بگیرید

من به شخصه طی 8 سال تجربه ای که در کارم دارم به طور هفتگی شاید پیش از 50 ای میل را جواب داده ام که افراد بدنبال ” دانش” بوده اند بدون آنکه  استنباط این را داشته باشند که برای این ” بله ” یا ” نه ” سالها زحمت کشیده شده است. این افراد مثل ماهیگیرانی است که قلابشان را هی درون آب پرت می کنند تا بلکه ماهی صید کنند، بدون آنکه بدانند، بدون زدن طعمه به سر قلاب چیزی صید نمی کنند.

من در طی این سالها متوجه شده ام که بسیاری از افرادی  که  کارمهاجرتشان یا اقامتشان گره خورده است کسانی بوده اند که برای چنین امر خطیری در زندگی نخواسته اند که از خدمات یک وکیل رسمی اداره مهاجرت استفاده کنند و مبنای تصمیم گیری هایشان اطلاعات غلطی بوده است که در سایت ها یافته اند.

بیشتر موارد قانونی مهاجرت در استرالیا ” سیاه ” و سفید ” است و اگر در مواردی هم ”  خاکستری” باشد می توان موارد خاکستری را قبل از هر اقدامی پیدا کرد.

بخصوص این موضوع در میان دانشجویان ایرانی در استرالیا هم شایع است که حتی برای انتخاب رشته اشان قبل از آمدن به  استرالیا نیز نمی خواهند مشاوره بگیرند و بعد به استرالیا که می آیند با مشکلات عدیده ای برای اقامت دائم  مواجه می شوند.

برای من واقعا جای تعجب است که در قبال مبالغی که مثلاً برای دوره لیسانس در دانشگاههای استرالیا باید پرداخت شود که  حداقل بیش از 60 هزار دلار است و یا برای فوق لیسانس که  حداقل بیش از 30 هزار دلار است، چرا دانشجویان از وکلا  قبلاً از آمدن مشاوره نمی گیرند؟

من به عینه  موارد بسیاری را شاهد بوده ام که دانشجویان در ایران به اعتبار حرف های یک مشاور تحصیلی که  ممکن است تا به حال پایشان هم به استرالیا نرسیده باشد برای انتخاب رشته اشان اقدام کرده اند و کلی مدارک تقلبی از سابقه کار و غیره برای گرفتن ویزای تحصیلی جور کرده اند و تازه  وقتی به استرالیا آمده اند متوجه شده اند که چه اشتباه بزرگی  هم در انتخاب رشته و هم در تهیه مدارک تقلبی مرتکب شده اند که در آینده ویزای دائمشان تاثیر می گذارد.

مهاجرت و تحصیل در استرالیا را با  نگاه ” سرمایه گذاری ” بپندارید نه نگاه هزینه . تمامی هزینه های تحصیل را می توانید ظرف  چند سال با کار کردن در استرالیا تامین کنید ، البته به شرطی است که پشتکار داشته باشید و هدفمند زندگی کنید.

 صحبت های وکلای برجسته ای همچون ” کریستوفر” و دیگران نسبت به  مهاجران ایرانی ها در کلاس های بازآموزی وکلا،  تاثیر بسزایی در دیدگاه  وکلای دیگر نسبت به مهاجرین ایرانی  می گذارد و امیدوارم که این نوشته تغییری در دیدگاه کسانی که قصد مهاجرت به استرالیا را دارند بوجود بیاورد.

مناطق زندگی در استرالیا برای دارندگان ویزای 5 ساله

nswاداره مهاجرت استرالیا  اخیراً  لیستی  5 صفحه ای از مناطقی را منتشر کرده که دارندگان ویزای 5 ساله می توانند در آن مناطق زندگی کنند.

لازم به ذکر است چنانچه در این مناطق به مدت سه و سال و نیم تحصیل  یا  کار کنید ، در آینده حایز شرایط برای درخواست  ویزاهای اقامت دائم می شوید. البته نه درخواست  اقامت دائم از طریق  ویزاهای پناهندگی.

 به نظرم این لیست بهترین راهنمایی است که تاکنون اداره مهاجرت  منتشر کرده است  و در نظر داشته باشید که:

  • اولآً تحصیل و یا کار در این مناطق باید پس از دریافت ویزای 5 ساله باشد تا برای درخواست  ویزای اقامت دائم بعدی  زمان سه سال و نیم محاسبه شود،
  • ثانیاً  زندگی در این مناطق پس از زمانی باشد که ایالت و یا منطقه مذکور به طرح پیوسته باشد.

فراموش نکنید که دارندگان ویزای 5 ساله ،  مجبور به زندگی در این مناطق نیستند ، فقط چنانچه زندگی نکنند حایز شرایط ویزاهای دائم نخواهند شد.

برای دانلوود این لیست می توانید بر روی عکس پایین کلیک کنید . لازم به ذکر  است که فایل به صورت پی دی اف است.

download-pdf

ویزای 190 و زندگی در ایالت نیو ساوت ولز

nswایالت نیو ساوت ولز با مرکزیت سیدنی یک از زیباترین ایالت های استرالیاست که بیشتر ایرانیان مهاجر به استرالیا را در دل خود جای داده است .

برای کسانی که می خواهند  از ایران به این ایالت مهاجرت کنند در دسته بندی کلی ویزاهای مهارتی  سه نوع ویزا وجود دارد که به شما امکان می دهد که در این ایالت زندگی کنید  که عبارتند از:

  1.  ویزای 189 که ویزای اقامت دائم استرالیا و اگر چنانچه به شما اعطا شود می توانید در هر ایالت و منطقه ای در استرالیا بدون هیچ محدودیتی زندگی کنید .
  2. ویزای 190 که یک ویزای دائم است و چنانچه شغل شما در فهرست مشاغل مورد نیاز نیو ساوت ولز باشد و چنانچه این ایالت شما را اسپانسر کند، به مدت دو سال متعهد می شوید که در این ایالت زندگی کنید و بعد از آن می توانید در هر کجای استرالیا زندگی کنید .
  3.  ویزای 489  که ویزایی چهارساله است و چنانچه شغل شما در فهرست مشاغل مورد نیاز یکی از مناطق نیو ساوت ولز باشد، متعهد هستید که مدت دو سال در آن منطقه زندگی کنید و بعد از این زمان می توانید برای ویزای دائم اقدام کنید و در هر کجای استرالیا که تمایل داشتید زندگی کنید.

فرآیند گرفتن اسپانسرشیپ در ایالت نیو ساوت ولز

کار اسپانرشیپ ایالت نیو ساوت ولز بر عهده دپارتمان صنایع این ایالت است.  لیست مشاغل مورد نیاز در این ایالت بسیار متنوع است  و توسط این دپارتمان منتشر می شود.

پیش از این نحوه گرفتن اسپانسرشیپ در این ایالت بسیار ساده بود . اگر شغل شما در فهرست مشاغل مورد نیاز این ایالت بود،  تنها نیاز بود که فرمها و مدارک را به صورت فیزیکی ارسال کرد و آنها پس از بررسی، موافقت خود را برای اسپانسر کردن اعلام می کردند و پس از اینکه دعوتنامه از جانب وزیر مهاجرت استرالیا ارسال می شد، می شد درخواست ویزا را به صورت آن لاین ارائه کرد.

اما این روند دست خوش تغییرات بسیاری شد، چون میزان اسپانسرکردن افراد توسط این ایالت از میزان سهمیه ای که اداره مهاجرت برای این ایالت در نظر گرفته بود فراتر رفت و دپارتمان صنایع تدبیری اندیشید که در نهایت به شکست انجامید.

دپارتمان صنایع اعلام کرد که از این به بعد درخواست های اسپانسر شیپ باید به صورت آن لاین در زمانهای مشخصی ارسال شود و روزهایی را برای انجام این کار مشخص کرد. در روزهای اعلام شده به دلیل ازدحام بیش از انتظار متقاضیان به وب سایت، سیستم توانایی  پردازش اطلاعات را نداشت و سیل شکایت ها از سوی متقاضیان و وکلا به دپارتمان صنایع ارسال شد و در نهایت سبب شد که سیستم صدور اسپانسرشیپ برای متقاضیان تغییر بکند.

سیستم ارسال دعوتنامه

در حال حاضر دپارتمان صنایع کسانی را از شرایط مناسب برخوردار باشند و در فرم Expression of Interest  اداره مهاجرت استرالیا،  این ایالت را برای محل زندگی خود انتخاب کرده باشند ، از طریق ارسال دعوتنامه درخواست می کند که برای این ایالت درخواست اسپانسرشیپ دهند.

دپارتمان صنایع چنانچه شما  شرایط را احراز کنید، شما را انتخاب می کند و از اداره مهاجرت درخواست می کند که برای شما دعوتنامه ای برای درخواست ویزای 190 یا 489 صادر کند و از آن نقطه به بعد اداره مهاجرت استرالیا کار بررسی پرونده را شروع  می کند و پس از صدور ویزا شما متعهد هستید که در این ایالت به مدت دو سال زندگی کنید.

فهرست مشاغل مورد نیاز

nsw-goverبه طور کلی دو لیست مختلف برای اخد اسپانسر در این ایالت وجود دارد . یک لیست برای ویزای 190 است و دیگری برای ویزای 489.

ویزای 190 یک ویزای دائمی است و ویزای 489 ویزایی چهارساله است.

در حال حاضر 7 منطقه در ایالت نیو ساوت ولز برای ویزای 489  متقاضیان را اسپانسر می کنند . کار اسپانسرشیپ این مناطق توسط دفاتر محلی منطقه ای صورت می پذیرد و توسط دپارتمان صنایع ایالت نیو ساوت ولز نیست .

هفت منطقه ای که در برنامه ویزای 489 شرکت کرده اند عبارتند از:

  •  منطقه  سواحل دور جنوبی   Far South Coast
  •  منطقه سواحل مرکزی شمال  Mid North Coast
  • مورای  Murray
  • منطقه  داخلی Northern Inland
  • اورانا  Orana
  • ریورینا  Riverina
  • منطقه داخلی جنوب   Southern Inland

چنانچه اطلاعاتی مربوط به آب و هوا و شرایط اقلیمی این ایالت ها بخواهید می توانید این لینک را ملاحظه کنید.

نکات مهم

به طور خلاصه نکات مهمی که در خصوص پروسه اسپانسرشیپ  و زندگی درایالت نیو ساوت ولز  باید مد نظر داشت از این قرار است :

  • شما بدون دریافت دعوتنامه از جانب دپارتمان صنایع ایالت نیو ساوت ولز نمی توانید در خواست اسپانسرشیپ بدهید.
  • تنها کسانی که اقامت دائم داشته باشند می توانید خانه و یا ملک در این ایالت بخرند و اگر دارای ویزای موقت باشند باید تاییدیه خرید ملک از هیئت سرمایه گذاری این ایالت دریافت کنند.
  • چنانچه امتیازاتی که در EOI  ادعا کرده اید را نمی توانید ثابت کنید و اگر از دپارتمان صنایع،  دعوتنامه ای برای اسپانسرشیپ درخواست کردید ، برای درخواست اسپانسرشیپ اقدام نکنید. به یاد داشته باشید که دعوتنامه صادره برای شما بر مبنای امتیازاتی صادر شده که ادعا کرده اید که دارا هستید. چنانچه درخواست خود را ارسال کنید منجر به رد تقاضای شما می شود.
  • به طور کلی شما در زمانی می توانید بیش از یک EOI ارسال کنید  که در دو شغل توسط هیئت ارزیابی شغلتان ارزیابی مثبت شده باشید.
  • اگر شما ایالت نیو ساوت ملز را برای اسپانسرشیپ انتخاب کردید؛ این ایالت هیچ نامه ای مبنی بر اینکه این تقاضا را دریافت کرده برای شما ارسال نمی دارد و تنها زمانی با شما تماس می گیرید که از شما بخواهد برای اسپانسرشیپ تقاضا بدهید.
  • در نظر داشته باشید کسانی که از امتیاز بالاتری برخوردار باشند شانس بیشتری در گرفتن دعوتنامه دارند. به همین خاطر رقابت زیادی بین متقاضیان وجود دارد و سعی کنید که امتیازتتان را ارتقا دهید.
  • EOI دو سال در سیستم اداره مهاجرت باقی می ماند . به یاد داشته باشید که اطلاعات خود را در EOI  به روز کنید و این زمانی است که مثلاً شغل جدیدی دارید و یا اینکه نمره زبانتان را ارتقا بخشیده اید.
  • اگر دپارتمان صنایع ایالت نیوت ولز برای شما دعوتنامه ای ارسال کرد تا برای اسپانسرشیپ درخواست بدهید ؛ معمولاً 14 روز فرصت دارید که این کار را بکنید . آخرین روزی که می توانید اقدام کنید در ای میل قید شده و اگر در این مدت زمان اقدام نکنید، دعوت نامه اتان باطل است و باید مجدداً EOI جدیدی بگذارید و این ایالت را برای محل زندگی خود و اسپانسرشیپ انتخاب کنید.
  • اگر درخواست اسپانسرشیپ شما برای این ایالت رد شود و بخواهید مجدداٌ برای این ایالت اقدام کنید باید EOI جدیدی بگذارید.
  • درخواست اسپانسرشیپ از ایالت نیو ساوت ولز به صورت آن لاین است.
  • برای کسانی که در زمینه IT فعال هستید و از ایالت نیو ساوت ولز درخواست اسپانسرشیپ می کنند، باید نامه ای انجمن کامپیوتر استرالیا که در آن تاریخی که به عنوان مهارت رشته موردنظرشان مشخص شده است را ارائه دهند و فقط سوابق کاریشان از آن تاریخ به بعد مورد قبول است.
  • معمولاً 12 هفته طول می کشد که ایالت نیو ساوت ولز نتیجه بررسی پرونده را اعلام کند
  • دپارتمان صنایع ایالت نیو ساوت ولز به پرونده ای خارج از نوبت رسیدگی نمی کند.
  • در تاریخ نشر این مطلب،  هزینه بررسی پرونده 300 دلار برای کسانی است که در خارج از کشور استرالیا زندگی می کنند و 330 دلار برای کسانی که در داخل استرالیا زندگی می کنند. پرداخت این مبلغ به صورت آن لاین است و عودت داده نمی شود. این هزینه ممکن است در آینده تغییر کند.

اگر در زمینه گرفتن اسپانسر شیپ از این ایالت  نیاز به کمک  و مشاوره دارید می توانید با ما تماس بگیرید