دادگاه تجدید نظر پناهندگان- قسمت اول

Dadgahاگر شما چه با قایق و بدون داشتن ویزا و چه با ویزای قانونی از طریق هوایی به استرالیا آمده باشید و درخواست ویزای پناهندگی شما در اداره مهاجرت استرالیا  رد شده باشد، قانون برای شما این حق را قائل است که درخواست جدیدی را به دادگاه تجدیدنظر پناهندگان ارائه دهید تا به پرونده شما مجدداً رسیدگی شود . به این دادگاه تجدید نظر پناهندگان در استرالیا Refugee Review Tribunal گفته می شود. این نوشته سعی دارد که به طور خلاصه و با زبانی ساده اطلاعات را در اختیار علاقه مندان قرار دهد و به سئوالات آنان پاسخ دهد.

استماع دادرسی (Hearing) چیست ؟

در روز استماع دادرسی،  فرصتی  به پناهجو داده می شود که مستندات و دلایل خود را برای دادگاه تجدید نظر ارائه نماید تا دادگاه مجدداً شواهد و مستندات را بررسی کند.

دادگاه  ممکن است  پس از روز استماع دادرسی و با توجه به مستندات پرونده، حکمی مغایر با حکم اداره مهاجرت صادر نماید و به شما ویزای پناهندگی اعطا شود . از طرفی نیز ممکن است که دادگاه تجدید نظر، دلایل شما را کافی نداند و  حکم اولیه صادره توسط اداره مهاجرت در خصوص عدم اعطای ویزای پناهندگی به شما را تایید کند .

معمولاً فرآیند دادرسی توسط  قاضی دادگاه تجدید نظر که به وی ( Tribunal Member ) گفته می شود صورت می پذیرد. معمولاً فرآیند دادرسی بدون تشریفات زیاد انجام می گیرد و نماینده ای از اداره مهاجرت در زمان روز استماع دادرسی حضور ندارد. قاضی دادگاه تجدیدنظر به طور معمول در ابتدای جلسه توضیحات کلی در خصوص فرآیند  کار ارائه می دهد و در خصوص پرونده اتان از شما سئوالاتی می پرسد که باید به آنان پاسخ دهید.

جلسه استماع دادرسی می تواند به صورت های مختلف انجام پذیرد . می تواند به صورت حضوری،  از طریق تلفن  و یا از طریق کنفرانس ویدیویی باشد.

روز جلسه استماع می تواند در محل دادگاه تجدید نظر برگزار شود و یا در محلی دیگر انجام پذیرد. به طور معمول نامه ای قبل از زمان برپایی جلسه برای پناهجو ارسال می شود و زمان و مکان محل برپایی جلسه استماع در آن مشخص می شود.

آیا می توان کسی را به همراه خود را برای روز جلسه دادگاه آورد ؟

شما می توانید به همراه نماینده خود به دادگاه بیایید. دادگاه الزامی ندارد که از نماینده اتان در خصوص دلایل ویزای پناهندگی شما سئوال بپرسد و  به وی اجازه دهد که خصوص کیس شما ادله ارائه  نماید. با این وجود ، معمولاً پیش از ختم جلسه دادرسی ، قاضی به نماینده اتان اجازه می دهد تا به دفاع از کیس شما  بپردازد.

شما می توانید  در روز دادگاه،  دوست و یا بستگانی نیز برای حمایت از دفاعیات خود  به همراه بیاورید. البته به شرطی است که آنان نخواهند  نقش بسیار فعالی را در روند دادرسی از پرونده شما بازی کنند.

اگر شما در نظر داشته باشید که فردی بجای شما در روز استماع  به طور رسمی صحبت کند و به دفاع از شما بپردازد باید از قبل دادگاه تجدید نظر را مطلع کنید .

آیا می توانم از دادگاه بخواهم که مستندات در خصوص پرونده ام  جمع آوری کند ؟

شما می توانید از قاضی درخواست کنید تا از دیگران بطور شفاهی یا کتبی در خصوص پرونده اتان مستندات جمع آوری کند و می توانید اسامی این افراد را به قاضی بدهید.

قبل از حضور در دادگاه تجدید نظر، معمولاً فرمی برای شما ارسال می شود که در آن می توانید اسامی کسانی که  تمایل دارند در خصوص پرونده اتان شهادت دهند را ارائه نمایید. اگر این فرد در بازداشتگاه یا زندان است باید از قبل دادگاه تجدید نظر را مطلع کنید. بخاطر داشته باشید که شما هر فردی را که معرفی می کنید باید با وی هماهنگ کنید که در روز استماع دادرسی در دسترس باشد و قاضی بتواند با وی  به طور حضوری یا تلفنی صحبت کند.

شما می توانید درخواست های دیگری نیز به دادگاه تجدید نظر ارائه دهید ، اما برای قاضی الزام آور نیست. مثلاً قاضی ممکن است که توضیحات شما را قانع کننده بداند و نیازی نباشد با فردی که از جانب شما معرفی شده تماسی بگیرد.

زندگی در جهنمی به نام نائورو

madarاین نامه را بعنوان یک مادر از بازداشتگاه نائورو می نویسم. بعد از ده ما حبس در جزیره کریسمس ، خانواده سه نفری ما به اینجا منتقل شد: من، همسرم و پسرم که هنوز سه سال هم ندارد. می دانستم که ما را به اجبار به نائورو خواهند فرستاد. احساس غم می کردم و هر شب با فلاکت می گریستم. هر زمان به صورت پسرم نگاه می کردم از خود می پرسیدم که گناه او چیست که به این شدت مجازات شود؟ ما چه خطایی کرده ایم که چنین رفتاری با ما می شود؟ آن لحظه که از ماموری شنیدم که ما را به نائورو انتقال خواهند داد، ناگهان تمام غم و اندوه دنیا را در خود حس کردم. تمام طول مسیر را گریه می کردم.

در  جزیره کریسمس  ما جداسازی شدیم و ده ساعت بدون وقفه ما را بازرسی می کردند. کیفهایمان را گشتند و نیمی از اموالمان را دور ریختند. اجازه پوشیدن کفش نداشتیم. اجازه نمی دادند موهایمان را ببندیم. افسرهای عظیم الجثه و خشن پشت گوش ها، داخل بینی، زیر زبان و موهایمان را می گشتند. پسرم می ترسید و دائما گریه می کرد.

پس از ده ساعت بازرسی، ما را با تعداد زیادی مامور داخل یک اتوبوس و سپس هواپیما کردند. سفر 8 ساعت طول کشید. پسرم 24 ساعت نه چیزی خورد و نه خوابید. شاید باور نکنید که پسر کوچکم 24 ساعت نخوابید اما همچنان مضطرب و آشفته بود. در طول این سفر، هر کس که می خواست به دستشویی برود با 3 مامور اسکورت می شد. اجازه نمی دادند درب را ببندیم.

سرانجام به جهنمی به نام “نائورو ” رسیدیم. 6 ساعت دیگر ما را بازرسی کردند. سپس برای همه ما فایل درست کردند و یکی یکی به خانه جدیدمان منتقل شدیم.

aap_3005_20121122000599293895-original[1]_800x600حدود 100 چادر در اینجا وجود دارد که از پلاستیک و گونی ساخته شده اند. داخل هر چادر به 6، 7 یا 8 اتاق تقسیم شده است که براساس جمعیت خانواده می باشد. چیزی به نام ” حریم شخصی” وجود ندارد. قسمت ما در چادر بیشتر شبیه به اسطبل است و هیچ شباهتی با خانه ندارد. حتی صدای تنفس و زمزمه خانواده کناری نیز شنیده می شود. یک تکه گونی جایگزین در اتاق هاست.

بدلیل گرمای شدید هوا کودکان نمی توانند بیرون از چادر بازی کنند. نمی توانید شدت  مرگبار بودن وضعیت ما را تصور کنید. کودکان از بازی، آواز و تقلید صدای حیوانات و قطارها لذت می برند. در نائورو ، کودکان هرگز حق کودک بودن را ندارند : شاید باور نکنید که کودکان، حتی کودک دو ساله من، به دلیل بلند حرف زدن و گریه کردن و حتی بازی کردن سرزنش و تنبیه می شوند. دائما به پسرم می گویم ” هیس، ساکت باش” . گاهی فکر می کنم به خاطر محدودیت ها دیوانه شده است. به خاطر اینکه او را ترسانده ام تمام شب را گریه می کنم.

افسردگی و عصبانیت در چهره کودکان کاملا مشهود است. از زمانی که به اینجا آمده ایم فرزندم تمایل به زدن دیگر کودکان پیدا کرده است. شبها مضطرب و ناآرام است. او شبها 10 تا 15 بار از خواب بیدار می شود و من مجبورم دهانش را بسته نگه دارم. اکثر شبها کابوس می بیند. پسرم در سن حساسی است و این موقعیت او را تبدیل به فردی بی اعتماد به نفس، خشن و ترسو می کند. شرایط ما در اینجا با پروسه طبیعی که پسرم باید طی کند به شدت مغایرت دارد. از شما می پرسم: گناه این کودکان چیست؟

اینجا آفتاب بسیار سوزان است و از صبح زود تا 6 یا 7 عصر ادامه دارد و ما مکان مناسبی برای حفاظت خودمان در مقابل آفتاب نداریم. حتما می توانید تصور کنید که چقدر کودکان 4، 5 یا 6 ساله از این هوای گرم عذاب می کشند. تا دستشویی ها حدود 120 متر فاصله است. بدلیل این شرایط اکثر کودکان از شب ادراری رنج می برند.

سالن غذاخوری نیز بسیار دور است . در آنجا هیچ سیستم خنک کننده ای وجود ندارد. کیفیت غذا بسیار بد است. هر روزnauru
نگران هستم که آیا می توانم امروز به پسرم غذا بدهم یا نه. هر هفته فقط سه غذا می توانم به او بدهم : برنج، مرغ، رشته  و نان و کره. پسرم هیچ تمایلی به غذا خوردن ندارد زیرا از طعم های تکراری خسته شده است. اکنون 14 ماه است که پسرم در این شرایط بسر می برد.

هیچ کس اجازه بردن غذا به خارج از سالن را ندارد. گاهی مجبورم تکه ای کره را در کلاه یا جیبم پنهان کنم و آنرا برای پسرم ببرم، درست مانند دزدها. کسی نمی تواند در سالن غذاخوری غذا بخورد زیرا هوا بسیار گرم است و بردن کودکان به آنجا غیر ممکن است. بعلاوه، کودکان در مکان ها شلوغ غذا نمی خورند و ترجیح می دهند بازی کنند. این مساله برای والدین مشکل ساز شده است. اگر ماموری متوجه شود غذا را به خارج از سالن برده اید باید تمام روز را گرسنگی بکشید.

اکثر مواقع ماست ، کمپوت و آبمیوه هایی که به ما می دهند تاریخ گذشته است. گاهی وقتی درب آنها را باز می کنیم با محتوای کپک زده روبرو می شویم. هفته گذشته پسرم به دلیل خوردن ماست فاسد دچار اسهال شد.

پسرم را نزد پزشک بردیم اما او هیچ دارویی تجویز نکرد. ما را به یک کانکس آهنی که 8 اتاق داشت بردند. یکی از اتاق ها را به ما دادند که در آن یک تخت و یک میز کوچک وجود داشت. هیچ حریم شخصی نداشتیم زیرا درها و پنجره ها توری بود. روی در علامت “قرنطینه” بود. به ما گفتند “تا زمانی که حال پسرتان بهتر شود اجازه خارج شدن از اینجا را ندارید” . چگونه می توانم کودکی دو ساله را در اتاقی بدون قفل، حریم شخصی و دارو نگه دارم؟ هر موقع پسرم از اتاق خارج می شد ماموری او را دنبال می می کرد و به او دستور می داد که به اتاق بازگردد. به گونه ای با او برخورد می کرد که فردی 20 ساله است. از مامور خواستم به ما اسباب بازی و کتاب بدهد تا بتوانیم او را سرگرم کنیم. اما مدام به من می گفتند “چیزی نداریم که به شما بدهیم”. پسرم دائما گریه می کرد و به من التماس می کرد که اجازه دهم از آنجا خارج شود و من مدام می گفتم “نه” .  اندکی بعد خود نیز به گریه افتادم. با تعجب دیدم که پسرم دیگر گریه نکرد و مرا بوسید و سعی کرد آرامم کند. چرا باید یک پسر کوچک دائما گریه مادرش را ببیند؟ چرا باید چنین تنبیه سختی شود؟

24 ساعت مرگبار را در آنجا گذراندیم، بدون هیچ کمکی، گویی فراموش شده ایم. سرانجام چاره ای جز تظاهر به بهبودی پسرم نداشتیم تا بتوانیم به کمپ بازگردیم. از آن به بعد کسی جرات رفتن به دلیل اسهال را نداشت. هر موقع پسرم حتی از فاصله دور آن اتاق را می دید، جیغ می زد و گریه می کرد زیرا فکر می کرد که او را به آن اتاق می برم. اخیرا فهمیده ام ناخن هایش را گاز می گیرد. دلیلش چه می تواند باشد جز شرایط زندگی در اینجا؟

در اینجا کمبود آب نیز داریم. مدت زمان مجاز برای حمام تنها 2 دقیقه است. زمانی که کمبود آب شدید تر می شود این مدت به 1 دقیقه کاهش می یابد. زمانی که 1 دقیقه تمام می شودماموری بلافاصله آب را قطع می کند و تو باید در هر شرایطی که هستی ار حمام خارج شوی.

در منطقه مخصوص کودکان کمتر از چهار سال، یک  توالت با 6  سینک دستشویی وجود دارد. اینجا دستشویی ها آب گرم ندارد و تنها از آب سرد استفاده می شود. از آنجا که  سینک های دستشویی از چوب ساخته شده اند، اطرافشان به دلیل وجود آب پر از کرم و قارچ است. آنقدر آب کم است که اکثرا از دستمال خیس استفاده می شود و این باعث سوختن پوست کودکان شده است. یکبار پسرم آنقدر شدید سوخته بود که قادر به راه رفتن نبود.

در اینجا آب آشامیدنی به سختی پیدا می شود. گاهی حتی برای قرص خوردن نیز آب پیدا نمی کنیم. باید تا زمان غذا خوردن bazdashtgahبرای آب صبر کنیم. دستشویی ها بسیار کثیف اند زیرا هفته ای تنها یکبار تمیز می شوند. سطل های آشغال پر می شوند و روزها طول می کشد تا تخلیه شوند. برخلاف آنچه گفته می شود، اینجا هیچ استاندارد سلامتی ندارد. رفت و آمد موش ها و هزار پاهای سمی برای ساکنین کمپ عادی شده است. اینجا پر از مگس است.

افرادی که به تنهایی به اینجا آمده اند در شرایط روانی خطرناکی قرار دارند. بیشتر وقتشان را گریه می کنند. همگی افسرده اند و تمایل به خودکشی رو به افزایش است. هرگاه فردی خسته و افسرده اقدام به خودکشی می کند، مامورین مانع می شوند و او را نزد روانشناس می برند و روزها او را تحت نظر می گیرند. اگر به روانشناس بگویی که می خواهی بمیری دو مامور را مسئول مراقبت از تو می کنند… چرا؟ تا نجاتت دهند.

در این جهنم 40 کودک زیر 4 سال زندگی می کنند. تعدادی بین 4 تا 10 سال اند و 60 یا 70 نفر دیگر نوجوانند. گناه این کودکان چیست؟ دولت استرالیا برای بستن راه های دریایی باید راهکارهای مناسبی اتخاذ کند- به جای اینکار از ما درس عبرتی برای دیگران می سازد. اینجا بازداشتگاه نیست، جهنم است.

اینجا شبیه به یک مکان نظامی است و حتی خود مامورین نیز این نیاز را حس می کنند. حس می کنند برای جنگ به اینجا اعزام شده اند. زمانی که با آنها حرف می زنم می فهمم که اکثرا در جنگ عراق و افغانستان بوده اند. گناه افرادی که از جنگ و دیکتاتوری فرار کرده اند چیست؟

در نائورو تمام بازداشت شدگان بعد از تمام تجربیات تلخ و سختی های غیر قابل تحمل، امید رسیدن بهه آینده ای روشن را داشتند و امیدوار بودند که روزی آزاد شوند و در کشوری توسعه یافته و با استانداردهای مناسب زندگی کنند، نه در کشوری مانند  نائورو و کامبوج .

می دانید در چند روز اخیر چند نفر دست به خودکشی زدند؟

می دانید چندین افسر عظیم الجثه برای سرکوب هر تظاهرات یا آشوبی به نائورو فرستاده می شوند؟

می دانید معنای ناامید و درمانده چیست؟

می دانید معنای “از زندگی خسته شده ام” چیست؟

bazdashtgah_Naoroاین نامه تصویر کوچکی از جهنم بزرگی است که در نائورو وجود دارد. زمانی که در جزیره کریسمس بودیم با مسئولین حقوق
بشر استرالیا بارها از طریق تلفن و اینترنت تماس گرفته بودیم. به ما می گفتند که کاری برای جلوگیری از  انتقال شما به نائورو نمی توانیم انجام دهیم. پس از انتقال به نائورو تماس  آنها قطع شد. اکنون می پرسم، مسئولین حقوق بشر، سازمان ملل متحد، صلیب سرخ و انسانیت کجا هستند؟ چرا ما را در اینجا رها کرده اند؟ کجا با یک پناهنده اینگونه رفتار می کنند؟ تماشای تلویزیون، دیدن دوچرخه، رد شدن افراد عادی، ماشین، خیابان و …. برای پسرم بسیار عجیب است. او 14 ماه در جهنم بوده است. تنها چیزی که تا الان در زندگی اش دیده، مامورین نظامی بوده است.

لطفاً نامه من را به دقت بخوانید و سعی کنید که از دردی که ما می کشیم با خبر شوید. ما نیاز به کمک داریم ، کمک و کمک.

من به عنوان یک مادر این نامه را برای شما مردم استرالیا می نویسم . من شنیده ام که شما خوب و مهربان هستید. نامه من فقط خطاب به مردم مهربان استرالیاست چونکه من هیچ امیدی به سازمانهایی رسمی و مقامات ندارم. من از شما عاجزانه درخواست می کنم که به ما و بچه هایمان پیش از آنکه بسیار دیر شود کمک کنید.

 این مطلب توسط خانم ” گلناز یغمایی” از همکاران دفتر ما در تهران ترجمه شده است  و اصل این نامه به زبان انگلیسی در مطبوعات استرالیا به چاپ رسیده است.

فریب نخورید

MARAبعضی اوقات در میان ایرانیانی که در حال حاضر در استرالیا هستند و هنوز برای درخواست ویزای خود اقدام  نکرده اند شایعاتی شنیده می شود، که آدم شاخ در می آورد.

وقتی سئوال می شود که این اطلاعات را از کجا بدست آورده اید می گویند که فلانی گفت و پس از بررسی متوجه می شوید که ” فلانی ” نه وکیل رسمی مهاجرت است و از لحاظ قانونی هیچ جایگاهی در خصوص ارائه مشاوره به متقاضیان ندارد. من نام این افراد را سودجو می گذارم.

بهترین روشی که شما می توانید  افراد سودجو را با مشاورین رسمی مهاجرت تشخیص دهید وب سایت دولتی ” MARA ” است. در این وب سایت  نام کسانی که می توانند به صورت قانونی شما را برای  درخواست ویزایتان کمک کنند آمده است.

تشخیص افراد سودجو،  کار سختی نیست.  به این وب سایت www.mara.gov.au   بروید و نام فرد یا شرکت  وی را جستجو کنید، اگر نام وی در لیست وکلا و مشاوران مهاجرت بود می توانید به وی اعتماد کنید و اگر نبود بهیچ وجه کاری را از پیش نبرید و به سرعت فرار را بر قرار ترجیح دهید.

به کرار شنیده ام که گفته اند  “فلانی که خیلی آدم خوبی است ” به ما گفته که با اینکه با قایق آمده ایم و ” بریجینگ ویزای E” داریم ، می توانیم  برای ویزای کار اقدام کنیم و او گفته که می تواند به ما کمک کند . این دروغ محض است.

هر کس که به شما گفت که در اداره مهاجرت آشنا دارد و یا فلان مبلغ را بپردازید و می تواند برای شما ویزا بگیرد، شیاد است . هیچ فردی در استرالیا نمی تواند تضمین دهد که برای شما ویزا می گیرد. تضمین دادن ویزا کار غیرقانونی است.

من بدلایل ذیل به شما  توصیه می کنم که ازمشاوران رسمی مهاجرت استفاده کنید:

1. بسیاری از این افراد سود جو فقط بدنبال پول درآوردن هستند و هیچ استانداردی برای کارشان ندارند و هدفشان سرکیسه کردن  کسانی است  که فقط ممکن است فکر و ذکرشان کمتر هزینه کردن برای درخواست ویزایشان باشد.

2. این شیادان هیچ اطلاعاتی در زمینه تغییرات مداوم و دائمی مسائل مهاجرت و پناهندگی در استرالیا ندارند. اگر اطلاعات مختصری هم داشته باشند مربوط به گذشته است و هیچ مسئولیت قانونی در دادن این اطلاعات غلط ندارند.

3. عموم پرونده هایی که این دسته از افراد ارسال می کنند ، ناقص و دارای معایب قانونی بیشمار است و در نتیجه باعث طولانی تر شدن  پروسه رسیدگی به درخواست ویزای  شما می شود.

4. آنها شانس گرفتن ویزای شما را به میزان قابل توجهی پایین می آورند ، چون دسترسی به اطلاعاتی ندارند که مشاوران رسمی مهاجرت دارند. بخش اعظمی از  این اطلاعات در دسترس افراد معمولی نیست و فقط مشاوران رسمی به آنها دسترسی دارند.

5. بسیاری از این افراد از دانش زبان انگلیسی خوبی برخوردار نیستند و توانایی تفسیر قانون را ندارند و بهمین دلیل به ضرر متقاضی ویزا عمل می کنند. آنان فقط چرب زبانند و برای جذب کردن شما ،چیزهایی را می گویند که بسیار دلنشین است اما با واقعیت فرسنگ ها فاصله دارد.

 6. به دلیل عدم داشتن مسئولیت قانونی ممکن است شما را  تشویق به ارائه مدارک جعلی  به اداره مهاجرت کنند و در نهایت سبب می شوند که نه تنها به شما ویزا داده نشود بلکه  برای ارسال تقاضای ویزاهای بعدی نیز منع قانونی برایتان به وجود  بیاید.

7. شما نباید زندگیتان را بدست کسانی دهید که هیچ ارزشی نه برای آن قائلند و نه صلاحیت ارائه مشاوره دارند و فقط به دنبال به جیب زدن  پول هستند.

8. فراموش نکیند کسانی که  مشاور رسمی مهاجرت هستند؛ همیشه هستند ، چون قابل دسترسی هستند و این کار را به عنوان حرفه زندگی خود انتخاب کرده اند. آنها دفتر دارند، وب سایت دارند و قانوناً باید همیشه در دسترس موکلین خود باشند. اگر نباشند و کارهای غیرقانونی انجام دهند ، ممکن است پروانه وکالتشان به خطر بیفتد. اما اینگونه شیادان نه دفتر دارند، نه دستک. آنها  نه شرکتی دارند که ثبت شده باشند و یک دفعه مثل ” اجنه ” غیب و ناپیدا می شوند.

برای اینکه موکلین با حقوق خود آشنا شوند ، ” مارا ” کتابچه ای را  به زبان فارسی منتشر کرده که می توانید در لینک پایین آنرا دریافت کنید. این کتابچه در خصوص حقوق قانونی و انتظاراتی است که شما می توانید از مشاورین رسمی مهاجرت داشته باشید.  دریافت  کتابچه مارا 

بر سر زندگی خود قمار نکنید و قدم های مطمئن بردارید.

گفت و گو با سفیر استرالیا در ایران

Paul Foley .Photo from DFAT

روزنامه همشهری در مرداد ماه سال 1392 گفت و گویی را با پل فولی سفیر استرالیا در ایران انجام داده است که در آن وی درخصوص وضعیت پناهندگان در استرالیا و مسائل مربوط به مهاجرت به استرالیا توضیحاتی  داده  است.

آقای فولی در بین سالهای 2010 تا 2012 سفیر استرالیا در افغانستان بود و از سال 2002 تا 2004 سفیر استرالیا در کشور تیمور شرقی.وی همچنین سابقه حضور در سفارت استرالیا در عربستان سعودی و جامائیکا را نیز دارد.

چنانچه تمایل به خواندن این مقاله دارید، می توانید آنرا از این لینک قرمز رنگ پایین دریافت کنید.

دریافت فایل :  مصاحبه با سفیر استرالیا   

تغییرات در قوانین ویزای همسر

Ezdevajاگر شما به استرالیا یا به طور غیرقانونی  وارد شده اید و یا اینکه دارای بریجینگ ویزا هستید و می خواهید برای ویزای همسر (زیرگروه 820 /801 ) اقدام کنید باید بتوانید دلایل قانع کننده ای بیاورید که وزیر مهاجرت ،  چنانچه پرونده اتان با  متمم سوم قوانین مهاجرت استرالیا  مطابقت نداشته باشد، شما را از این متمم،  معاف گرداند و به شما ویزا اعطا کند.

در گذشته برخی از دلایل  قانع کننده ای که افراد را معاف  از این متمم می گردانید شامل این بود که زن و مرد  باید اثبات می کردند که به مدت دو سال قبل از ارسال پرونده با یکدیگر در ارتباط بودند و اگر این مدت یکسال می بود، از حاصل این ارتباط،  فرزندی  متولد شده که یکی از والدینش استرالیایی  است.

این  دلایل قانع کننده سبب می شد که  معافیت در نظر گرفته شده و ویزا اعطا شود.

اما در حال حاضر تفسیری که اداره مهاجرت از دلایل قانع کننده می دهد  برای ویزای همسر فرق کرده است. دیگر داشتن بچه نیز ممکن است سبب اعطای ویزا به شما نشود.

در حال حاضر تفسیر اداره مهاجرت به گونه ذیل است:

” مسئولین پرونده باید شرایط هر فرد را بر اساس محتویات خاص هر پرونده بررسی کنند و به کسانی  که می خواهند از احراز شرایط متمم سوم قانون مهاجرت مستثنی گرداند، به طور واقعی دلایلشان قانع کننده و ایجابی باشد و این  معافیت نباید زمانی به فرد اعطا شود:

  • که فرد، شروط ویزایش را رعایت نکرده باشد،
  • به طور آگاهانه شرایطش را در پرونده به گونه ای عرضه کرده باشد که مشمول معافیت شود،
  • متقاضی بتواند از استرالیا خارج شود و از خارج از کشور برای ویزای همسر اقدام کند.”

با توجه به شرایط جدید به نظر میرسد آنچه که در گذشته برای معافیت از متمم قانون در نظر گرفته می شد ، ممکن است دیگر در نظر گرفته نشود و حتی داشتن فرزند از یک همسر استرالیایی نیز نتواند ضمانتی برای ماندن در استرالیا باشد و مجبور شوید که خاک استرالیا را ترک کنید و از آنجا برای بازگشت به کشور اقدام کنید.

 اگر به طور غیرقانونی در استرالیا هستید و یا اینکه ” بریجینگ ویزا” دارید و می خواهید برای ویزای همسر اقدام کنید، حتماً با یک وکیل  مشاوره کنید.

همچنین اگر در حال حاضر از اداره مهاجرت نامه ای دریافت کرده اید و از شما دلایل قانع کننده برای معافیت از متمم سوم قانون مهاجرت خواسته شده ، قبل از هرگونه اقدامی با یک کارشناس مشورت کنید.

این یک تغییر بسیار بزرگ در تفسیر قانون از دیدگاه اداره مهاجرت است و اگرچه کلمات مندرج در متن قانون هیچ تغییری نکرده اما نوع نگاه و تفسیر آن بسیار متفاوت از گذشته شده است.

به نظرم ردپای این تغییرات جدید را می توان در سوء استفاده افراد در گذشته از این معافیت جستجو کرد، من جمله کسانی که  ازدواج های غیرواقعی را فقط برای گرفتن ویزای دائم ترتیب دادند و پس گرفتن اقامت دائم از شریک زندگیشان جدا شدند.

نخست وزیر جدید، سیاست پناهجویی جدید

220px-Tony_Abbott_-_2010تونی ابوت از امروز رسماً نخست وزیر استرالیا شد وقرار است که سیاست جدیدی که حزب ائتلافی استرالیا درقبال پناهجویان دارد دنبال کند و عملی سازد . و وعده داده تا سه سال آینده ، دیگر هیچ قایقی به استرالیا نخواهد آمد.

شاید این خبر خوشایندی برای پناهجویانی که در حال حاضر در استرالیا هستند نباشد، اما به طور خلاصه ، نخست وزیر استرالیا در نظر دارد.

اول به تمامی سی هزار پناهجویی که در حال حاضر در استرالیا هستند و از طریق قایق آمده اند ، چنانچه بر اساس قوانین بین المللی به عنوان پناهنده شناخته شوند، یک ویزای موقت سه ساله بدهد و مجدداً پس از سه سال شرایط آنان بررسی شود که آیا پناهنده حقیقی هستند یا نه.

دوم اینکه پناهجویانی که در حال حاضر پرونده اشان در حال بررسی است و حقوق پناهجویی می گیرند، باید به صورت اجباری کار کنند تا بتوانند از این مزیت هر چند اندک حقوق پناهجویی برخوردار شوند.

سوم آنکه پناهجویان از حق استفاده رایگان از خدمات وکیل تسخیری برخوردار نخواهند بود و باید هزینه وکیل را خود بپردازند.

چهارم اینکه قرار است فرمانده ناوگان دریایی منصوب کند تا جلوی ورود پناهجویان به استرالیا از راه دریا گرفته شود.

.باید منتظر ماند و دید چه تغییراتی به طور عملی در سیاست پناهجویی استرالیا رخ خواهد داد